تمبر، رسانه ممتاز تصویری است!
حرف شمال:یادداشت سردبیر/صفر لفوتی*: نزدیک به دو قرن از پیدایش پدیده ای به نام تمبر که در ادارات پست فروخته می شود و بابت کارمزد نامه رسان برروی پاکت نامه الصاق می گردد، می گذرد.
در نتیجه ی این پیدایش برخی از افراد از همان ابتدا و بعضی دیگر پس از مدت زمانی ، به فکر گردآوری تمبرهای مصرف شده و مهر خورده و یا به ندرت مهر نخورده و مصرف نشده افتادند. اما آنچه را که امروز درخور ارزشیابی درست در مقابل بسیاری از کمبودها، نقصان ها و رویاهای دور و دراز جوانان کشور ما است احیای دوباره مجموعه داری تمبر یعنی یکی از سنت های کهن و پر فایده است که در گذشته بسیاری از سرگرمی ها، دل خوشی ها و عشق ورزی های خالصانه جوانان را در برداشته و موجب غرور و افتخار خانواده های دوراندیش و روشن بین بوده که جگر گوشه های خود را به این کار تشویق می کردند.
این روش اصیل سرگرمی به دلایل گوناگون، به ویژه بالا رفتن سرسام آور قیمت ها و محدود شدن درآمدها و عدم امکان تغذیه مالی جوانان و به طور ساده رسیدن جوانان به پول جیبی کافی و از طرفی عرضه و انتشار تمبر تیراژ بالا و از رونق افتادن معاملات تمبر در بازارهای آزاد و ورود تکنولوژی های جدید همچون رایانه و گوشی های هوشمند انواع بازی ها و شبکه های اجتماعی ، ایجاد یک نوع رخوت و دلسردی و عدم اطمینان جوانان از خرید و جمع آوری تمبر یادگاری و همچنین اخیراً با تعطیلی انجمن دوست داران تمبر اصیل، این سنت تقریباً از بین رفته و می رود به فراموشی سپرده شود؛ لذا به همه علاقه‌مندان و مسئولینی که در انتشار و عرضه تمبر یادگاری که نمایانگر ارزش های والائی است دست دارند توصیه می شود تا قبل از اینکه این پدیده دلچسب و مفید در جامعه ما به طور کامل مضمحل و فراموش شود با تمهیداتی شایسته و با همکاری خبرگان تمبر و تمبرشناسان عزیز، گره کور این معضل را بگشایند تا دوباره این شیوه همیشه محبوب جوانان و دانش آموزان که جزء سالم ترین تفریحات و سرگرمی ها می باشد، رنگ و روی تازه ای دمیده شود و به یاری خداوند بزرگ بتوانیم از طریق این راه ساده، به جوانان خود بیاموزیم که چگونه تاریخ را و آنچه را بر که پیشینیان ما گذشته و اتفاقات افتخارآفرینی را که به وقوع پیوسته با جمع آوری تمبر یادگاری مرور کرده و یاد بگیرند و به خاطر بسپارند که در گذشته چه بوده اند و امروز چه هستند و در فردا چه مسیری باید طی شود تا مقبول خاص و عام گردد.
گرچه مدتی است با رونمایی از تمبر های اختصاصی که به سفارش بخش خصوصی و یا دولتی برای مراسم مختلف چاپ می شوند سعی شده که مجدد تمبر را به میدان فرهنگ ایران زمین بازگردانند ، اما از نظر نگارنده این کافی نیست! بلکه باید ارزش تمبر به خانواده های ایرانی بویژه نسل نوجوان و جوان به درستی شناسانده شود و آنرا فقط در حد کارهای نمایشی ندانند و فکر نکنند تمبر فقط برای این است که در مجالس مختلف بلوکی از آن چاپ و پاکتی ممهور و باطل شود و خداحافظ!! بهتر است نوجوانان و جوانان ما به هر طریق که پسندیده می باشد روشن و ترغیب شوند و بشناسند آنچه را که ازنظر تاریخ وقایع نگاری و اسطوره ای در جامعه منعکس شده ، گفته شده و یا در قالب امور جاری جا افتاده است؛ و همواره تمایل به دریافت، شناسایی روشنی ها و رسیدن به مرزهای استغناء ذهنی را در خود زنده نگاه دارد. واضح است که دلبستگی و عادت به جمع آوری تمبر یادگاری و مجموعه داری، بینش جوانان را به سطوح بالاتری ارتقاء می دهد و به همان نسبت شخصیت اجتماعی آن ها را بالا می برد؛ برای رسیدن به این هدف عالی بد نیست که جوانان از پنجره همیشه باز و روشن جمع آوری و مجموعه داری تمبر که می تواند ریشه در معنویات خاص خود داشته باشد، یک بار دیگر تجربه کنند و اطمینان و اعتقاد داشته باشند که در این راه زیان نخواهند دید، چراکه با کمی پشتکار و ممارست و همت در سرمایه گذاری، هرچند اندک، به مناظر بدیع آن طرف پنجره دست خواهند یافت! چون تمبر چیزی نیست که صرفاً فکر شود تنها به منظور چسباندن روی پاکت و بسته باید از آن استفاده شود! بلکه آگاهی و اطلاع از علت پیدایش آن، به‌خصوص با علاقه مندی به جمع آوری و به ذهن سپردن مناسبت انتشار آن، خود به صورت علمی در می آید که یقیناً یک مجموعه دار منضبط و مسئول از آن برخوردار است.
یک آلبوم تمبر آلمان را پیش روی تان بگذارید ورق بزنید... جنگ ... جنگ ... کشته... کشته ... کارخانه های اسلحه سازی ... تقسیم اراضی ... و ناگهان یک روز می بینید تمبری به بازار آمده است که دیگر از آن همه رنگ و نشاط و شور و شر در آن خبری نیست، تمبری با خاکستری کمرنگ مرده، تمبری مرده که از گورستانی هدیه آورده شده ... تمبری که نشان می دهد رایش رفت، هیتلر رفت، مرغ بلند پرواز با سر به زمین خورد!
این تمبر خاکستری که صورتی را ساده و بی رنگ، در پشت سیم های خاردار نشان می دهد، می گوید که آلمان دو پاره شد؛ آلمان بیشتر خواه به خاک سیاه افتاد، آلمان خسته، سرانجام، از نفس افتاد! این فقط مجموعه تمبرهای عصر حاضر آلمان نیست که به این درستی و راحتی ظهور و سقوط سوم را به ما نشان می دهد و سرنوشت ملت ها و حکومت های متجاوز را به سادگی و رسائی ترسیم میکند! فرزندان خود را به جای آنکه مجبور کنید بنشینند و اخبار رادیو ها و تلویزیون های کشورهای مختلف جهان را گوش کنند و یا اصولاً به آن ها بیاموزید که به مسائل خبری جهان اعتنائی نکنند و طوری بارشان بیاورید که اصلاً هیچ کاری به کار دنیا نداشته باشند تا بعدها دود این بی اعتنائی ها به چشم های خودشان برود، از آن ها بخواهید و دعوت کنید که آرام، آرام ، به بازی زیبا، آموزنده، مفرح و پربار گردآوری درست تمبر روی بیاورند.
راه و رسم نگه داشتن صحیح و شریف سرمایه های ناچیز خود را یاد بگیرند، و هم با حوادث کوچک و بزرگ تاریخ جهان، تاریخ حیات ملت ها، از راهی بسیار شیرین و دلنشین آشنا شوند؛ به نظر نگارنده اگر آموزش و پرورش به تمبر به عنوان یک پدیده هنری فرهنگی و قابل تعمق نگرشی مثبت داشته باشد می تواند تمبر شناسی و حتی مجموعه داری تمبر را ترغیب نموده و جزو دروس هنری مدارس قرار دهد؛ و همانند کشورهای اروپایی تا حد تحصیلات دانشگاهی آن را منظور نماید! این امر موجب تقویت حافظه، دقت رشد استعداد و شکوفایی هنری، ارضای حس کنجکاوی شاگردان می شود. به‌علاوه شاگردان را به مسائل هنری، ادبی، فرهنگی، تاریخی، ... کشورهای جهان آشنا می کند. مهم تر از همه، افراد را به جمع آوری و برقراری نظم و ترتیب علاقه مند و آشنا می سازد، که در نتیجه اولین اثر آن بها دادن به کار آمیخته با علاقه است؛ گرچه نتیجه سودمند این کار به فوریت مشهود نمی شود، ولی در آینده ای نه چندان دور حاصل مثبت این اقدام دیده خواهد شد. بهترین نتیجه این کار، تقویت روحیه پیگیری و ایجاد مداومت و پشتکار در شاگرد است، این کار در اغلب کشورهای بزرگ توسط بزرگ ترهای خانواده با همکاری شرکت های بزرگ تمبر اعمال می گردد!
از راه مجموعه داری تمبر، به فرزندان خود، راه درست نگاه کردن به جهان را بیاموزید! بی آنکه آن ها را بیازارید و تنبیه کنید، روی یک تمبر زیبا، هیتلر را در اوج قدرت و عظمت، نشان دهید، آنگاه موسیلنی را روی تمبری دیگر، لنین را روی تمبری دیگر، استالین را روی تمبری دیگر، آتاتورک را روی تمبری دیگر نشان بچه ها دهید؛ و آلبوم را آنقدر ورق بزنید تا برسند به آنجا که جای فعلی این سرداران بزرگ تاریخ را ببینند؛ احتیاجی به پند و اندرز نیست، بچه ها، خود به خود، خواهند دانست که جای استبداد گرایان و قلدران تاریخ کجاست و آن ها که عاشق قدرت فردی و جلال فردی و تفاخر فردی هستند به چه روزی می افتند. تمبرها به بچه ها نشان می دهند که زورپرستان، در گورستان آرامش نخواهند داشت.
تمبرها به بچه ها نشان می دهند که دیوارهای ستم، مانند دیوار برلین چگونه فرو می ریزند. نقشه جغرافیای عالم را روی فرزندان خود باز کنید و تصمیم بگیرید که با کمک مجموعه ی تمبرهای یک کشور به آنها بیاموزید ، درس درست زیستن را.... و با حوصله، علاقه و دقت، و گاه با ذره بین، نگاه کنید؛ پشت بسیاری از این تمبرهای ظاهراً ساده کوچک کم اهمیت، که نامه ای را از جائی به جائی می برند هنرمندان بزرگی نشسته اند.
تمبرها می توانند، به هنگام، زمانی که سرزمین مادری ما، مورد تجاوز و حمله بیگانه قرار گفته، با ارائه ی تصویرهای تکان دهنده عمیق، ما را به رزمیدن به خاطر آزادی وادار کنند! تمبر بچه های مجروح در آغوش مادران گریان، تمبر بناهای ویران، تمبر پل های درهم شکسته، تمبر بیمارستان های در آتش... همه و همه ... می توانند هشداری صمیمانه به نوجوانان باشند که اداره ی خویش را برای مقابله با ظلم و بیداد گرد آورند.
پس نتیجه می گیریم که نام، نشان، اعتبار، منزلت، شخصیت، حیات، بقاء، دوام، رشد و توسعه پست با تمبر شکل گرفته و آمیخته با آن است. درواقع تمبر نبض پست است، پست با تمبر نفس می کشد و به آن می بالد. پست با تمبر متحول و تکامل یافته، بدون تمبر، پست در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست و تصور آن نیز محال است.
تمبر یک رسانه ممتاز تصویری است یعنی با زبان تصویر پیام خود را ارائه می دهد. زبان تصویر از ساده ترین، دقیق ترین، نافذترین، دلنشین ترین و سازگارترین زبان های هنری دنیاست. زبان تصویر نیاز به برگردان و ترجمه ندارد. تمبر پستی با زبان تصاویر یعنی زبان همگانی سخن می گوید.
در خاتمه امیدوارم مسئولین امر، خبرگان مجموعه داری و تمبرشناسی، دست در دست هم داده، و باری دیگر انجمن دوستداران تمبر اصیل را که با همت شادروان "فریدون نوین فرح بخش" -پدرتمبرایران- پس از سال ها تلاش و زحمت در جامعه تمبری کشور، به عنوان تنها مرکز تمبرشناسی کشور بوده و آبروی پست ایران بود، حمایت کنند تا دوباره احیاء و فعالیت خود را از سر گیرد.
مطالب مرتبط
