جهتگیریها و سمت و سوهای روسیه بیانگر وقوع یک جنگ پر شدت در قبال اوکراین است. انجام رزمایش جدید مسکو به همراه گسیل 100 هزار نیرو به پشت مرزهای اوکراین و مجهز کردن ارتش مسکو از سوی ولادیمیر پوتین به انواع جنگ افزارهای نظامی و تسلیحاتی مهمترین دلیل بر وقوع یک جنگ پر شدت است. اینکه روسیه در این لشکر کشی چه اهدافی را تعقیب میکند و آیا با سمت سو و مواضع اعلامی ولادیمیر پوتین، جنگی میان اوکراین و روسیه رخ خواهد داد و اینکه ایران باید چه مواضعی را در قبال این بحران اتخاذ کند، از جمله سوالاتی است که در اذهان عمومی بهوجود آمده است. در راستای بررسی این مساله، گفتوگویی با علی قمی، تحلیلگر مسائل استراتژیک صورت گرفته که در ادامه میخوانید.
اساسا بحران میان روسیه و اوکراین ریشه در چه مواردی دارد؟بحران اوکراین ریشه در تحولات بعد از حوادث تروریستی 11 سپتامبر دارد. در آن زمان دولت آمریکا با اتخاذ دکترین مبارزه با تروریسم، ابتدا به افغانستان و سپس به عراق لشکرکشی کرد. حمله آمریکا منجر به فروپاشی طالبان در افغانستان شد و فرد شماره اول طالبان یعنی بن لادن در همین کشور متواری شد که سپس در دوران باراک اوباما در طی یک عملیات کشته شد. حمله آمریکا به عراق نیز به بهانه آنکه رهبر عراق سلاحهای کشتار جمعی دارد، منجر به حمله در 20 مارس 2003 شد. اما حمله به افغانستان و عراق آخرین فتح از سنگرهای تروریسم بعد از حوادث تروریستی 11سپتامبر نبود. دولت بوش به بهانه مبارزه با تروریسم و با اتکا به دکترین ضد تروریستی خود، به حیاط خلوت مسکو یا همان مناطق پیرامونی دست گذاشت و مداخله کرد. حاصل این مداخلهگرایی، بروز پدیدهای چون انقلابهای رنگی در حوزه قفقاز یعنی انقلاب گل لاله در گرجستان، انقلاب نارنجی در اوکراین و انقلاب گل رز در آسیای میانه یعنی قرقیزستان بود. هدف آمریکا در این تحولات روی کار آوردن دولتهای غربگرا بود و هر چند که طولی نکشید که این دولتهای غربگرا دچار فروپاشی شدند و مجدد و با حمایت روسیه دولتهای طرفدار روسیه بر سر کار آمدند. در این ارتباط و با توجه به اهمیت استراتژیک اوکراین به ویژه شبه جزیره کریمه، موجب حساسیتهای زیادی برای روسیه و ولادیمیر پوتین شده است. در شرایط حاضر، اوکراین در میان جمهوریهای سابق اتحاد جماهیر شوروی به منزله گوهر تاج روسیه تحت زعامت ولادیمیر پوتین است و دارای همان اهمیت سابق در زمان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی است. شبه جزیره کریمه بخش بزرگی از ناوگان دریای سیاه نیروی روسیه در ساحل آن مستقر است. علاوه بر این شبه جزیره کریمه در رفراندوم 2014 با تصویب شورای شهر سواستوپول به روسیه پیوسته است و جزء لاینفک خاک روسیه محسوب میشود. به این ترتیب میتوان گفت که روابط روسیه و اوکراین و نیز روسیه و غرب، در پی اعتراضاتی که در سال ۲۰۱۴ به سقوط ویکتور یانوکوویچ در اوکراین، رئیسجمهوری هوادار مسکو انجامید، با الحاق شبهجزیره کریمه به روسیه و درگیریها در شرق اوکراین اوج گرفت و از آن زمان تاکنون وارد دورهای از تنش شده و بوی جنگ را به خود گرفته است.
نقش جو بایدن در بحران اوکراین چیست؟
آن چه که کاتالیزور و عامل شتاب بخش برای یک جنگ میشود، مداخلاتی است که غرب و در راس همه آنها دولت بایدن در قبال برخی از جمهوریهای خود مختار این منطقه میکند. واقعیت آن است که منطقه دونباس در شرق اوکراین به مدت هفت سال است که همچون شبه جزیره کریمه تحت حمایت روسیه قرار گرفته است. منطقه دونباس شامل دو استان دونتسک و لوهانسک است که در خدمت اهداف روسیه هستند و آنها نیز خود را مستظهر به حمایت روسیه میبینند. در شرایط حاضر دولت بایدن و وزیر امور خارجهاش یعنی آنتونی بلینکن به اقدام مجلس دومای روسیه مبنی بر تایید روند پیشبرد طرحی که به استقلال مناطقی در شرق اوکراین منجر شود، واکنش نشان داد. این واکنش خشم پوتین را برانگیخته است و آن را وادار به واکنش متقابل و حتی حمله تلافیجویانه کرده است.
آیا به نظر شما جنگی رخ خواهد داد و موضع ایران چیست؟
به نظر نمیرسد که جنگی رخ دهد. این مواضع جنگطلبانه در حکم یک پروپاگاندای رسانهای و شاید هم یک بلوف باشد. منطق رئالیستی حاکم بر سیاست خارجی حکم میکند که پوتین همچنان به تداوم دیپلماسی برای رفع تنش آن هم از رهگذر توافقات مینسک در این مناقشه امیدوار باشد. از سوی دیگر رویداد جنگی و وقوع یک جنگ پر شدت آنقدر ضعیف است که رئیسجمهوری اوکراین برای مدیریت بحران به جای آنکه در کیف باشد، در حال حاضر در کنفرانس مونیخ حضور دارد. حضور زلنسکی در کنفرانس مونیخ به معنای آن است که اولتیماتوم و هشدارهای پوتین فقط یک ژست و هشدار جنگی است و بیشتر ترجمان احساس است تا تصویر واقعیت. هر چند که نمیتوان منکر قدرت ارتش مسکو در قبال شکست ارتش کیف بود. در یک نگاه واقع بینانه تمام هدف پوتین آن است که اوکراین به عنوان آخرین عضو از اعضای پیمان ورشو نتواند به ناتو بپیوندد. از طرف دیگر ولادیمیر پوتین میداند که وقوع یک جنگ علیه اوکراین موجب زیان روسیه در صادرات انرژی به اروپا از رهگذر نورد استریم 2 میشود. علاوه بر این هر گونه جنگ مسکو علیه کیف موجب تزاید بحران غرب علیه مسکو میشود و چه بسا که ممکن است بر سر مناسبات مسکو با کشورهای اروپا بر سر درآمد انرژی تاثیر بگذارد. برای اوکراین نیز ورود به جنگ با روسیه از منظر منطق واقع گرایی و در نظر گرفتن سود و زیان جنگ، مقرون به صرفه نیست. اوکراین یکی از محورهای ترانزیتی انرژی یعنی گاز مسکو به اروپاست و از این محور ترانزیتی عاید فراوانی نصیب اوکراین میشود. قطعا واکنش اوکراین در قبال اولتیماتوم که خود را مستظهر به غرب و ناتو میبیند، میتواند منجر به قطع درآمدهای ترانزیتی شود. مشخصا ایران از حملهای که روسیه در سال 2014 به اوکراین داشت، حمایت نکرد و حتی در جریان قطعنامه مجمع عمومی که سال 2014 تصویب شد، غایب بود. در حال حاضر نیز ایران موضع توام با احتیاط یا بیطرفی گرفته است. بنابراین و با توجه به رابطهای که ما با روسیه داریم، به نظر میرسد که موضع ایران که توام با احتیاط است، یک موضع منطقی و درستی است. قطعا هرگونه موضع غیر از بیطرفی و توام با احتیاط، ممکن است سبب بازی کردن روسیه یا غرب با کارت ایران در مذاکرات وین حول سیاست احیای برجام شود/ آرمان ملی- علیرضا پورحسین