تداوم دولت تدبير و اميد، تحقق و تداوم ضرورت گفتمان تاريخي اعتدال است
در گفتگوی پایگاه خبری حرف شمال با لطف اله آجداني مورخ و پژوهشگر تاريخ معاصر ايران به بررسی گفتمان اعتدال در ایران پرداخته است که ماحصل آن را در ذیل میخوانید:
آيا گفتمان اعتدال در رويكرد رئيس جمهور روحاني و دولت تدبير و اميد، يك گفتمان نوظهور است يا خاستگاه و ريشههاي تاريخي در تاريخ معاصر ايران دارد؟
تولد اعتدالگرايي به مثابه يك مفهوم و رويكرد نظري در اتخاذ سياستهاي عملي، در تاريخ معاصر ايران ريشه در عصر قاجار و مشروطيت دارد. گرچه اين رويكرد نظري در عرصههاي فكري، فرهنگي، سياسي و اجتماعي با شخصيت هايي چون آيت الله هاشمي رفسنجاني و دكتر حسن روحاني و هم انديشان آنان در عصر دولت تدبير و اميد پررنگ گرديده است ، اما زايش و پويش آن از ديرينگي تاريخي در تاريخ معاصر ايران برخوردار است. پس از شكلگيري چندگانگي مواضع جامعهي ايراني عصر قاجار در برابر چالشهاي دروني و بيروني در چگونگي مواجه با سنت و تجدد در ايران، اعتدال گرايي به عنوان يك ضرورت و راهبرد در مقابل افراط و تفريطهايي كه به نام سنت و به نام تجدد در ايران شكل گرفته بود، در ميان گروهي از متفكران سياسي و از آن جمله ميرزا عبدالرحيم طالبوف تبريزي متولد گرديد.
در تاريخ معاصر ايران، به ويژه از زمان نخستين روياروييهاي فكري انديشهگران ايران و نيز آشناييهاي اوليه گروههايي از جامعهي ايراني عصر قاجار و مشروطه با انديشهها و فرهنگ و تمدن متجدد غربي، در چالشهاي به وجود آمده ميان سنت و تجدد و دين و دموكراسي در ايران، همواره چه در حوزه نظر و چه در حوزه عمل، گاه در مقام دفاع از دين و سنت و گاه در مقام دفاع از تجدد و دموكراسي، به طور عمده دچار افراط و تفريط شدهايم. بر اساس مطلقانديشيها و جزميتگراييهاي ناشي از آن مطلق انديشي ها است كه به شيوه افراط و تفريط ، يا چنان در دام شيفتگي به غرب و تجدد و دموكراسي غربي افتادهايم كه بر هر آنچه كه نام و نشان سنت داشته باشد ميشوريم و يا به نام دفاع از دين و سنت، به يكباره به ستيز با غرب و تجدد و دموكراسي غربي يا گريز از آن برميخيزيم.
بارها گفتهام كه ستيز مطلق با غرب و تجدد غربي و گريز از آن به همان اندازه ريشه در غلط انديشي و افراطيگري دارد كه ستيز مطلق با سنتها و گريز از آن. اعتدال، نگاه، روش، راهبرد و راه سومي است كه در سرشت خود بر آن است و ميتواند امكان تعامل نقادانه و همزيستي مبتني بر منافع متقابل و چندجانبه در حوزههاي مختلف فكري، فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي را تحقق بخشد. تأكيد ميكنم جامعه ايراني- اسلامي ما نميتواند چنان اسلامي بيانديشد كه نافي ايرانيت خود يا ضرورت تعامل با جهان غرب باشد. همچنان كه نميتوان چنان ايراني و يا غربي انديشيد كه اسلاميت را ناديده بگيريم. در جهان كنوني براي آن كه سهمي در جهاني شدن داشته باسيم، ناگزير از توجه همزمان به جنبههاي كارآمد ايرانيت، اسلاميت و وجوه مثبت غرب و تعامل سازنده فرهنگي و سياسي با جهان هستيم. و رويكرد اعتدال در جست و جوي تحقق چنين ضرورتي از توجه و تعامل و اجتناب از افراط و تفريط در حوزههاي مختلف سياست، فرهنگ، جامعه و اقتصاد در عرصههاي داخلي و بينالمللي است.
نقش دكتر روحاني را در گفتمان اعتدال چگونه ارزيابي ميكنيد؟
به رغم ديرينگي تاريخي انديشه و گفتمان اعتدال در ايران، اين انديشه و گفتمان به سبب قدرت گفتمانها و سياستهاي ريشه دار در افراط و تفريط، از فرصت و مجال چنداني در تاريخ معاصر ايران براي تبديل به يك گفتمان مسلط بر جامعه و دولت برخوردار نگرديد. اما به تدريج و در برآيند مشكلات و ناكارآمدي ناشي از رويكردهاي افراط و تفريط مسلط بر بسياري از حوزههاي مختلف فكري، فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي جامعه ايراني و نظام سياسي حاكم در ايران- به ويژه دولت- انديشه و گفتمان اعتدال به عنوان يك ضرورت و فرصت اجتناب ناپذير براي عبور از تنگناهاي موجود محل توجه دكتر حسن روحاني و همانديشان او و نيز بسياري از اقشار و لايههاي مختلف سياسي و اجتماعي ايران به عنوان يك مطالبه در انتخابات رياست جمهوري در سال 92 گرديد.
اگر بپذيريم در حوزه مديريت اجرايي پارهاي بيتدبيريهاي ناشي از افراط و تفريط كه از پيآمدهاي آن ايجاد يأس و افسردگي و نااميدي در بخش هايي از جامعه بوده است، لاجرم طرح گفتمان و اعتدال به مثابه يك ضرورت تاريخي و باز توليد آن، مورد استقبال گسترده در انتخابات سال 92 قرار گرفته است. بهرغم پارهاي دستاوردهاي دولتهاي پيش از دولت تدبير و اميد، جامعه ايراني پارهاي ناكاميها و ناكارآمد ي هايي را كه قطعاً بخشي از آنها ريشه در سياست افراطگرايانه داشته است تجربه كرده است. به ويژه در دولت آقاي احمدينژاد، فرصتهاي فراواني چه در عرصههاي داخلي و چه در عرصههاي خارجي و بينالمللي و در حوزههاي مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي از دست رفت و حتي به تهديد تبديل شد.
در چنين شرايطي با ظهور روحاني و همانديشان او، انديشه و گفتمان اعتدال وارد مرحله جديدي در تاريخ معاصر ايران شد. آقاي روحاني به طرح مسائلي پرداخته كه در همسويي كامل با ضرورتهايي قرار داشت و دارد كه براي بسياري از جامعه تبديل به يك مطالبه جدي براي جلوگيري يا كاهش احساس نااميدي به وجود آمده در بخشهايي از جامعه و برون رفت از تنگناها و موانع ناشي از افراطيگري گرديده است. پيروزي انتخاباتي حسن روحاني در سال 92، پيروزي يك شخص يا يك گروه و حزب و جناح سياسي نبود، بلكه در واقع پيروزي گفتمان اعتدال و ضرورت تغيير و نيز مطالباتي است كه رويكردهاي افراطيگرايانه قادر به پاسخگويي به آن نبوده و نيستند.
با توجه به عملكرد دولت يازدهم و آسيبشناسي گفتمان اعتدال در انديشه و رفتار رئيسجمهوري و دولت تدبير و اميد، سرنوشت گفتمان اعتدال و دكتر روحاني و دولت تدبير و اميد در انتخابات دوازدهمين دوره رياست جمهوري ايران در سال 96 را چگونه تحليل و ارزيابي ميكنيد؟
بدون ترديد در حوزههاي مختلف عملكرد دولت يازدهم در عرصههاي داخلي و خارجي با درجات متفاوتي بعضي ناكاميها و ضعفها ديده ميشود. اما به رغم وجود پارهاي ناكاميها و ضعفها در عملكرد دولت يازدهم، به استناد دلايل و شواهد كارشناسي قابل بحث و قابل دفاع، عملكرد دكتر روحاني و دولت يازدهم در بسياري از حوزهها و به طور نسبي موفق بوده است. وانگهي بايد دقت كرد كه گرچه بخشي از آنچه كه من از آن به عنوان ناكاميها و ضعفهاي دولت يازدهم در بعضي از حوزهها ياد ميكنم، ناشي از بعضي از سياستهاي غلط دولت تدبير و اميد و يا سوء عملكرد بعضي از مديران نه چندان منطبق با اصول شايسته سالاري و تدبير و عقلانيت است، اما بخش مهمي از ناكاميهاي دولت يازدهم در بعضي از موارد و حوزهها جداي از موانع و تنگناهاي تحميل شده از خارج، ريشه در اقدامات مخالفان افراطي روحاني و دولت تدبير و اميد- تاكيد ميكنم نه منتقدان بلكه مخالفان افراطي - و بعضي تلاشهاي غير قانوني و فراقانوني عليه دولت تدبير و اميد دارد.
اين يك واقعيت است كه قلمرو اختيارات قانوني رئيسجمهور روحاني و اهداف و برنامه هاي دولت او، در موارد متعددي با بعضي اقدامات غيرقانوني و فراقانوني همان مخالفان افراطي در اشكال مختلف كارشكني، فشار، تهديد، دروغ، توهين، تهمت و تخريب، با موانعي روبرو است. كه اين موانع و نقش منفي آن در تحقق اهداف و برنامههاي دولت تدبير و اميد، خارج از اراده دولت است.
اما به رغم وجود موانع و مخالفتهاي گسترده بر ضد دولت تدبير و اميد، دولت يازدهم در بسياري از حوزهها موفق عمل كرده است. من حق نقد دولت يازدهم را به رسميت ميشناسم، اما تخريب دولت يازدهم و دلواپسي افراطيون را كاملاً مخالف مصالح نظام و منافع ملي ميدانم. من با افراطيگري از هر نوع آن چه با نام و در لباس اصلاح طلبي و چه با نام و در لباس اصولگرايي را خطر بزرگي براي مصالح نظام و منافع ملي داشته و معتقدم كه گفتمان و رويكرد اعتدال، بستر مناسبي را براي استفاده از همه ظرفيتهاي سالم و سازنده موجود در ميان نيروهاي سياسي اصلاحطلب و اصوالگرايان معتدل فراهم و تسهيل و تسريع ميكند.
در گستره تاريخ تحولات اجتماعي و فرهنگي، آن چه را كه از آن به عصر طلايي فرهنگ و تمدن ايران اسلامي ياد كردهاند، نتيجه و نشانه گزارههايي چون آزاد انديشي، خردگرايي، فرهنگ ديالوگ و اعتدالورزي است. ميراثي گرانبها از گزارهها و آموزههايي كه با تعطيل شدن و كم سوشدن چراغ آنها در ادوار مختلف تاريخي، با درجات متفاوتي به ورطه انحطاط علوم عقلي و تصلب ساختار و نهادهاي فرهنگي و سياسي در غلتيد.
از پيآمدهاي جزم انديشي و افراطيگريها و خشونت طلبيهاي فكري، فرهنگي و سياسي، تنگ شدن فضاي مناسب براي گفتمان فكري بالنده و فرهنگ آفرين و تمدن ساز در ايران بود. فضايي متصلب و عقيم كه در آن چراغ اميد به غناي فكري و فرهنگي و پيشرفت جامعه كمسو گرديد و از عصر طلايي فرهنگ و تمدن ايراني و اسلامي، جز خاطرهاي تاريخي، سرمايههاي درخشان چنداني برجاي نماند. عقلانيت و اعتدال، حلقه مفقوده و غايب بزرگ در سرگذشت و سرنوشت تلخ انديشه و فرهنگ و جامعه ايران در ادوار و مقاطعي از تاريخ بوده است. از اين رو فكر ميكنم و به نظر ميرسد با توجه به ضرورت تحقق و تداوم گفتمان اعتدال در جامعه و نقش مهم آن در حفظ مصالح نظام و منافع ملي، به رغم همه مخالفتها و تلاشهاي مخالفان افراطي دولت تدبير و اميد براي شكست اين دولت در انتخابات دوازدهمين دوره رياست جمهوري، بار ديگر با پيروزي جريان اصلاحات و اعتدال و حضور دوباره روحاني تا سال 1400، پايان اين قرن ، از آن اعتدال و تدبير و اميد براي ايران و ايرانيان خواهد بود.