داستان غمانگیر تعارض منافع پزشکان در مقابله با ویروس کرونا/ حوادث تلخی که جان بیماران بابلی را گرفت
حرف شمال_ پزشکان و پرستاران امروز در خط مقدم مبارزه با کرونا هستند. این خط مقدم تاکنون دهها شهید خدمت را برای سلامت مردم تقدیم کرده است و به همین دلیل جامعه قدردان خدمات آنهاست و احتمالا بی تدبیری و سواستفاده برخی پزشکان به خصوص در دوران کرونا نمی تواند تمام جامعه پزشکی را زیر سوال ببرد.
برخی حواشی در خصوص تعداد بالای بیماران در شهرستان بابل ما را بر آن داشت تا به جست و جوی واقعیت و چرایی این رخداد بپردازیم. اتفاقی که درنهایت مشخص شد بی تدبیری و تعارض منافع برخی پزشکان از دلایل اصلی این اتفاق بوده است. به نظر میرسد مسئولانی که نمیخواستند بیمارستان بزرگ و مجهز آنها با برچسب کرونایی هزینه بحران بوجود آمده را بدهد و منجر به افزایش آمار بیماران شده اند باید با برخورد قضایی رو به رو شوند.
با دکتراسدی مسئول بسیج جامعه پزشکی شهرستان بابل و پزشک اورژانس بیمارستان یحیی نژاد این شهر گفت و گو کردیم تا پشت پرده اتفاقات اخیر این شهرستان را واکاوی کنیم:
آقای دکتر در بابل چه اتفاقی افتاده است؟
اجازه بدهید با یک مقدمه شروع کنیم. استان مازندران دو دانشگاه علوم پزشکی دارد. یکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران که در ساری مرکز استان است و تمام شهرستان استان تا شرق را پوشش میدهد و دانشگاه دوم دانشگاه علوم پزشکی شهرستان بابل که فقط همین شهرستان را پوشش میدهد.
خود استان مازندران شاخصی دارد که با دیگر استان ها قابل مقایسه نیست و آن طرح پزشک خانواده است که در بحران کرونا می توانست فرصت خوبی باشد. در بحث کرونا آنچه اهمیت دارد بهداشت و غربال گری است که اگر می توانستیم جمعیت را غربال کنیم و بیماران و ناقلین را شناسایی کنیم زیر خرج سنگین درمان نمی رفتیم.
روسای هر دو دانشگاه در ابتدای بحران دچار کرونا شدند و دو هفته در قرنطینه ماندند. رئیس دانشگاه علوم پزشکی مازندران ابتکار عمل به خرج داد و معاونت بهداشتی خودش را به عنوان قائم مقام و مسئول بحران قرار داد. اما به دلایل سیاسی رئیس دانشگاه علوم پزشکی بابل معاونت درمان خود را قائم مقام خودش برای مدیریت کرونا کرد. این بزرگترین انحرافی بود که تبعات بدی برای شهر داشت. در نتیجه آنچه برای ما به عنوان طرح پزشک خانواده یک فرصت بود تبدیل به تهدید شد و تمام جمعیت یک دفعه به سمت بیمارستان ها هدایت شدند. به طوریکه ما در ده پانزده روز اول شاهد یک هجوم وسیع بیماران با ترافیک سنگین بودیم. مثلا در یک شیفت شش ساعته یک پزشک اورژانس مجبور بود 170 یا 180 مریض را ببیند! در بین این تعداد ممکن بود 20 یا 30 نفر کرونا داشته باشند اما همین ترافیک در محیط آلوده باعث میشد تا خیلیها در اینجا آلوده شوند. یک اشتباه دومی که اتفاق افتاد مربوط به انتخاب بیمارستان میشود که آقای دکتر جان بابایی معاون وزیر بهداشت هم نکته خوبی در این مورد گفته بود. گفته بود ما سعی کردیم در خود تهران و دیگر استان ها بیمارستانهای بزرگ را برای کرونا در نظر بگیریم چون بیماری ناشناخته است و بیمارستان های بزرگ شانس برخورداری از کادر علمی قوی تر و امکانات بیشتر دارند.
اما برای مصلحت های مالی در بابل اینها بیمارستان 600 تخت خوابی مجهز روحانی را کنار گذاشتند و یک بیمارستان درجه دو که 130، 140 تخت داشت و بیشتر آن تخت ها هم تخت روان پزشکی بود انتخاب کردند. این بخش ها اکسیژن مرکزی نداشت، این بیمارستان حتی سی تی اسکن هم نداشت. ما برای تشخیص کرونا به سی تی اسکن و برای درمان آن به اکسیژن نیاز داریم. اینها با بی تدبیری و به خاطر منافع مالی که در آن بیمارستان بزرگ 600 تخت خوابی داشتند این بیمارستان را انتخاب کردند. ما همان زمان خیلی اعتراض کردیم.
چه منفعتی در عدم انتخاب بیمارستان بزرگ بابل برای تصمیم گیرندگان وجود داشت؟
اولا هیات رئیسه دانشگاه ما جزو کادر آن دانشگاه بزرگتر بودند. در این بیمارستان بزرگ متخصص قلب و دستگاه آنژیوگرافی هست و اگر برچسب آلودگی گرونا برای این بیمارستان پیش میآمد بازار اینها به هم میخورد. این در نگاه شخصی است. اما در نگاه کلی که تردیدی در آن نیست درآمد دانشگاه علوم پزشکی بود که اگر بیمارستان بزرگ را به این قضیه اختصاص بدهیم از درآمد میافتیم و اینجا اقتصادی فکر شد. همچنین پیش بینی غلط آنها از کرونا هم موثر بود. شاید اینها تصور نمیکردند که کرونا باید حداقل 50، 60 درصد از جمعیت را مبتلا کند و ایمنی جمعی بوجود بیاورد تا پیک خود را بگذراند.
خب آقای دکتر جان بابایی معاون وزیر تدبیر کرده بود که به همین دلیل بیمارستان های بزرگ را در اختیار بیماران قرار دهیم. باید بیمارستان های بزرگ را با حداکثر ظرفیت به کار گرفته شود و بیمارستان های کوچک دیگر برای بیماری های دیگر ذخیره بشود. بیمارانی مثل سکته قلبی و مغزی و چیزهای دیگر هم هست. شما باید یک بیمارستان را به کرونا اختصاص دهید.
اینکه بیماران به بیمارستان کوچک تر و با امکانات کمتر میآمدند چه مشکلاتی بوجود آورد؟
نتیجه این شد که بیماران با ترافیک بالا به بیمارستان کوچک یحیی نژاد می آمدند و ما برای تشخیص باید آنها را سی تی اسکن میکردیم که در این بیمارستان نبود. مریضی که مثل بمب متحرک بود رها میشد در داخل شهر تا سی تی اسکن بگیرد. بیمار به مرکز خصوصی میرفت 200، 300 هزار تومن برای اسکن ریه هزینه میداد. اگر پول نداشت هم باید میگذاشت برای چند روز بعد که حالش بدتر میشد. به همین دلیل آلودگی شهر بابل به صورت وحشتناکی بالا رفت. اگر بیمارستان روحانی به عنوان بیمارستان بزرگ تر که خودش هم سی تی اسکن داشت و ضرورتی نداشت که بیمار بخواهد در شهر دنبال مرکز خصوصی حرکت کند و بچرخد انتخاب میشد این مشکلات پیش نمی آمد.
حالا مریض آمد و بستری شد در بخش روان پزشکی بیمارستان کوچک تر که دستگاه اکسیژن ندارد! این وسط مریض از بی اکسیژنی عذاب میکشید و از دست میرفت. پرستار بخش روان پزشکی هم که اصلا بلد نیست که مریض تنفسی را چگونه احیا کند.
چه تعداد از بیماران از دست رفتند؟
ما شاخصی داریم به عنوان شاخص مرگ و میر. یعنی تعداد فوتی های یک مرکز نسبت به تعداد ترخیصی ها و بهبود یافتگان. این شاخص مرگ و میر در بیمارستان کوچک یحیی نژاد 20درصد شد در حالی که این بیمارستان وقتی در عرض 7، 8 روز پر شد و دیگر تختی نداشتیم اینها دیگر چاره ای برای باز کردن در بیمارستان بزرگ تر نداشتند حدود 130 نفر در بیمارستان یحیی نژاد و 200،250 نفر در بیمارستان روحانی بستری شدند.
میزان مرگ و میر این دو بیمارستان را ما بررسی کردیم. شاخص مرگ و میر بیمارستان یحیی نژاد بیست درصد بود و این شاخص در بیمارستان روحانی 12درصد! یعنی 7درصد تفاوت. یعنی یک سوم فوتی های یحیی نژاد که معادل 50الی 60 نفر است!
اگر همه بیماران در بیمارستان ششصد تخت خوابی بستری میشدند این تعداد از دنیا نمیرفتند. به خاطر همین امکانات که در این بیمارستان وجود داشت.
این بی تدبیری نتیجه وحشتناکی داشت. بدتر از همه اینکه وقتی ما با اینها طرح موضوع میکنیم می گویند حتی اگر باز هم به اسفندماه برگردیم همین کار را میکنیم.
علتی که خودشان برای انتخاب بیمارستان کوچک تر داشتند چه بود؟
بیمارستان یحیی نژاد قدمت نودساله دارد و بیمارستان بزرگ تر روحانی یک عمر 10، پانزده ساله دارد. اینها میگویند پرستاران بیمارستان یحیی نژاد با تجربه تر بودند. این واقعا توجیه است. چیزی که این وسط گفته نمیشود همان تعارض منافعی است که عرض کردم. رئیس دانشگاه آقای دکترجلالی فوق تخصص قلب و رئیس آنژیوگرافی بیمارستان روحانی است. خیلی از افراد صاحب نفوذ دیگر هم در بیمارستان روحانی مشغول اند. در مقابل مدیریت بیمارستان یحیی نژاد هم ضعیف است. و هزینه این رخداد را کادر درمان و مردم دادند. تعداد شهدای خدمت ما در بابل هشت نفر بود و در کل استان مازندران سه نفر! این آمار در کل کشورعجیب است.
الان وضعیت شهرستان چطور است؟
ما دوران پیک را گذارنده ایم. الان به شرایط متعادل رسیدیم. بحثی که الان داریم بحث آلودگی بیمارستان هاست. ما سه بیمارستان در شهر بابل داریم که اگر همان اول بیمارستان بزرگ را انتخاب میکردیم، دو بیمارستان ما ذخیره می ماند اما الان هر سه بیمارستان ما آلوده است. تقریبا هفتاد تا هشتاد درصد بیمارستان های ما خالی است. با این وجود بیماران قلبی و مغزی هر کاری میکنند تا وارد این بیمارستان ها نشوند تا با آن وضعیت غم انگیز رو به رو نگردند./رجانیوز
برخی حواشی در خصوص تعداد بالای بیماران در شهرستان بابل ما را بر آن داشت تا به جست و جوی واقعیت و چرایی این رخداد بپردازیم. اتفاقی که درنهایت مشخص شد بی تدبیری و تعارض منافع برخی پزشکان از دلایل اصلی این اتفاق بوده است. به نظر میرسد مسئولانی که نمیخواستند بیمارستان بزرگ و مجهز آنها با برچسب کرونایی هزینه بحران بوجود آمده را بدهد و منجر به افزایش آمار بیماران شده اند باید با برخورد قضایی رو به رو شوند.
با دکتراسدی مسئول بسیج جامعه پزشکی شهرستان بابل و پزشک اورژانس بیمارستان یحیی نژاد این شهر گفت و گو کردیم تا پشت پرده اتفاقات اخیر این شهرستان را واکاوی کنیم:
آقای دکتر در بابل چه اتفاقی افتاده است؟
اجازه بدهید با یک مقدمه شروع کنیم. استان مازندران دو دانشگاه علوم پزشکی دارد. یکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران که در ساری مرکز استان است و تمام شهرستان استان تا شرق را پوشش میدهد و دانشگاه دوم دانشگاه علوم پزشکی شهرستان بابل که فقط همین شهرستان را پوشش میدهد.
خود استان مازندران شاخصی دارد که با دیگر استان ها قابل مقایسه نیست و آن طرح پزشک خانواده است که در بحران کرونا می توانست فرصت خوبی باشد. در بحث کرونا آنچه اهمیت دارد بهداشت و غربال گری است که اگر می توانستیم جمعیت را غربال کنیم و بیماران و ناقلین را شناسایی کنیم زیر خرج سنگین درمان نمی رفتیم.
روسای هر دو دانشگاه در ابتدای بحران دچار کرونا شدند و دو هفته در قرنطینه ماندند. رئیس دانشگاه علوم پزشکی مازندران ابتکار عمل به خرج داد و معاونت بهداشتی خودش را به عنوان قائم مقام و مسئول بحران قرار داد. اما به دلایل سیاسی رئیس دانشگاه علوم پزشکی بابل معاونت درمان خود را قائم مقام خودش برای مدیریت کرونا کرد. این بزرگترین انحرافی بود که تبعات بدی برای شهر داشت. در نتیجه آنچه برای ما به عنوان طرح پزشک خانواده یک فرصت بود تبدیل به تهدید شد و تمام جمعیت یک دفعه به سمت بیمارستان ها هدایت شدند. به طوریکه ما در ده پانزده روز اول شاهد یک هجوم وسیع بیماران با ترافیک سنگین بودیم. مثلا در یک شیفت شش ساعته یک پزشک اورژانس مجبور بود 170 یا 180 مریض را ببیند! در بین این تعداد ممکن بود 20 یا 30 نفر کرونا داشته باشند اما همین ترافیک در محیط آلوده باعث میشد تا خیلیها در اینجا آلوده شوند. یک اشتباه دومی که اتفاق افتاد مربوط به انتخاب بیمارستان میشود که آقای دکتر جان بابایی معاون وزیر بهداشت هم نکته خوبی در این مورد گفته بود. گفته بود ما سعی کردیم در خود تهران و دیگر استان ها بیمارستانهای بزرگ را برای کرونا در نظر بگیریم چون بیماری ناشناخته است و بیمارستان های بزرگ شانس برخورداری از کادر علمی قوی تر و امکانات بیشتر دارند.
اما برای مصلحت های مالی در بابل اینها بیمارستان 600 تخت خوابی مجهز روحانی را کنار گذاشتند و یک بیمارستان درجه دو که 130، 140 تخت داشت و بیشتر آن تخت ها هم تخت روان پزشکی بود انتخاب کردند. این بخش ها اکسیژن مرکزی نداشت، این بیمارستان حتی سی تی اسکن هم نداشت. ما برای تشخیص کرونا به سی تی اسکن و برای درمان آن به اکسیژن نیاز داریم. اینها با بی تدبیری و به خاطر منافع مالی که در آن بیمارستان بزرگ 600 تخت خوابی داشتند این بیمارستان را انتخاب کردند. ما همان زمان خیلی اعتراض کردیم.
چه منفعتی در عدم انتخاب بیمارستان بزرگ بابل برای تصمیم گیرندگان وجود داشت؟
اولا هیات رئیسه دانشگاه ما جزو کادر آن دانشگاه بزرگتر بودند. در این بیمارستان بزرگ متخصص قلب و دستگاه آنژیوگرافی هست و اگر برچسب آلودگی گرونا برای این بیمارستان پیش میآمد بازار اینها به هم میخورد. این در نگاه شخصی است. اما در نگاه کلی که تردیدی در آن نیست درآمد دانشگاه علوم پزشکی بود که اگر بیمارستان بزرگ را به این قضیه اختصاص بدهیم از درآمد میافتیم و اینجا اقتصادی فکر شد. همچنین پیش بینی غلط آنها از کرونا هم موثر بود. شاید اینها تصور نمیکردند که کرونا باید حداقل 50، 60 درصد از جمعیت را مبتلا کند و ایمنی جمعی بوجود بیاورد تا پیک خود را بگذراند.
خب آقای دکتر جان بابایی معاون وزیر تدبیر کرده بود که به همین دلیل بیمارستان های بزرگ را در اختیار بیماران قرار دهیم. باید بیمارستان های بزرگ را با حداکثر ظرفیت به کار گرفته شود و بیمارستان های کوچک دیگر برای بیماری های دیگر ذخیره بشود. بیمارانی مثل سکته قلبی و مغزی و چیزهای دیگر هم هست. شما باید یک بیمارستان را به کرونا اختصاص دهید.
اینکه بیماران به بیمارستان کوچک تر و با امکانات کمتر میآمدند چه مشکلاتی بوجود آورد؟
نتیجه این شد که بیماران با ترافیک بالا به بیمارستان کوچک یحیی نژاد می آمدند و ما برای تشخیص باید آنها را سی تی اسکن میکردیم که در این بیمارستان نبود. مریضی که مثل بمب متحرک بود رها میشد در داخل شهر تا سی تی اسکن بگیرد. بیمار به مرکز خصوصی میرفت 200، 300 هزار تومن برای اسکن ریه هزینه میداد. اگر پول نداشت هم باید میگذاشت برای چند روز بعد که حالش بدتر میشد. به همین دلیل آلودگی شهر بابل به صورت وحشتناکی بالا رفت. اگر بیمارستان روحانی به عنوان بیمارستان بزرگ تر که خودش هم سی تی اسکن داشت و ضرورتی نداشت که بیمار بخواهد در شهر دنبال مرکز خصوصی حرکت کند و بچرخد انتخاب میشد این مشکلات پیش نمی آمد.
حالا مریض آمد و بستری شد در بخش روان پزشکی بیمارستان کوچک تر که دستگاه اکسیژن ندارد! این وسط مریض از بی اکسیژنی عذاب میکشید و از دست میرفت. پرستار بخش روان پزشکی هم که اصلا بلد نیست که مریض تنفسی را چگونه احیا کند.
چه تعداد از بیماران از دست رفتند؟
ما شاخصی داریم به عنوان شاخص مرگ و میر. یعنی تعداد فوتی های یک مرکز نسبت به تعداد ترخیصی ها و بهبود یافتگان. این شاخص مرگ و میر در بیمارستان کوچک یحیی نژاد 20درصد شد در حالی که این بیمارستان وقتی در عرض 7، 8 روز پر شد و دیگر تختی نداشتیم اینها دیگر چاره ای برای باز کردن در بیمارستان بزرگ تر نداشتند حدود 130 نفر در بیمارستان یحیی نژاد و 200،250 نفر در بیمارستان روحانی بستری شدند.
میزان مرگ و میر این دو بیمارستان را ما بررسی کردیم. شاخص مرگ و میر بیمارستان یحیی نژاد بیست درصد بود و این شاخص در بیمارستان روحانی 12درصد! یعنی 7درصد تفاوت. یعنی یک سوم فوتی های یحیی نژاد که معادل 50الی 60 نفر است!
اگر همه بیماران در بیمارستان ششصد تخت خوابی بستری میشدند این تعداد از دنیا نمیرفتند. به خاطر همین امکانات که در این بیمارستان وجود داشت.
این بی تدبیری نتیجه وحشتناکی داشت. بدتر از همه اینکه وقتی ما با اینها طرح موضوع میکنیم می گویند حتی اگر باز هم به اسفندماه برگردیم همین کار را میکنیم.
علتی که خودشان برای انتخاب بیمارستان کوچک تر داشتند چه بود؟
بیمارستان یحیی نژاد قدمت نودساله دارد و بیمارستان بزرگ تر روحانی یک عمر 10، پانزده ساله دارد. اینها میگویند پرستاران بیمارستان یحیی نژاد با تجربه تر بودند. این واقعا توجیه است. چیزی که این وسط گفته نمیشود همان تعارض منافعی است که عرض کردم. رئیس دانشگاه آقای دکترجلالی فوق تخصص قلب و رئیس آنژیوگرافی بیمارستان روحانی است. خیلی از افراد صاحب نفوذ دیگر هم در بیمارستان روحانی مشغول اند. در مقابل مدیریت بیمارستان یحیی نژاد هم ضعیف است. و هزینه این رخداد را کادر درمان و مردم دادند. تعداد شهدای خدمت ما در بابل هشت نفر بود و در کل استان مازندران سه نفر! این آمار در کل کشورعجیب است.
الان وضعیت شهرستان چطور است؟
ما دوران پیک را گذارنده ایم. الان به شرایط متعادل رسیدیم. بحثی که الان داریم بحث آلودگی بیمارستان هاست. ما سه بیمارستان در شهر بابل داریم که اگر همان اول بیمارستان بزرگ را انتخاب میکردیم، دو بیمارستان ما ذخیره می ماند اما الان هر سه بیمارستان ما آلوده است. تقریبا هفتاد تا هشتاد درصد بیمارستان های ما خالی است. با این وجود بیماران قلبی و مغزی هر کاری میکنند تا وارد این بیمارستان ها نشوند تا با آن وضعیت غم انگیز رو به رو نگردند./رجانیوز
آدرس کوتاه خبر: