صفحه نخست | مسمومیت مازندران از کوتاهی مدیران کوتاه مدت

مسمومیت مازندران از کوتاهی مدیران کوتاه مدت

حرف شمال|حبیب رستمی؛ مهندس عمران و کارشناس ارشد مهندسی محیط زیست_ 

“مازندران زیباست” و “مازندران همه چیز دارد” ترجیع بند تمام نتیجه گیری ها در مباحث سیاسی و اجتماعی و سرمایه گذاری دولتی و خصوصی و …. است. اما آیا بِه واقع مازندران زیباست؟ آیا بِه درستي مازندران همه چیز دارد؟

در این مقوله باید براساس شاخص ها، آمارها و مقایسه ها نسبت به زمان و امكانات نتیجه گرفت، نه بر اساس قوای بصری و نوستالژی ها. 

آيا در مباحث توسعه و برنامه ريزي، طرح هاي توجيهي و مطالعات كامل ميشود؟

مازندران با دسترسي مسیر دريايي با كشورهاي حوزه خزر و جاده هايي كه مهم ترين جاده هاي گردشگري ايران هستند و منطقه ي جنگلي و جلگه اي و مناطق بكر، بالاترين شاخص استعدادهاي ورزشي و دانشگاه هاي تراز اول، استعدادهاي علمي و فرهنگی و شخصیت های ملي و بين المللي و ... از نظر توسعه يافتگي در پايين ترين هاي جدول آمار واقعي قرار دارد.

شاخص هاي توسعه كه از سال ١٩٩٠ توسط سازمان ملل تعريف شده عبارتند از:-سواد و آموزش -طول عمر يا اميد به زندگي و سلامت -درامد سرانه كه در كنار اينها شاخص هاي توسعه اقتصادي و محيط زيستي نيز لحاظ ميشود.

البته بنابر آمايش سرزمين و برنامه ريزي مصوب برنامه و بودجه، شاخص هاي استاني بر اساس تعريف هاي سازمان هاي و ادارت مشخص در شهر و روستا بايد جداگانه تعريف و جانمايي و برنامه ي ميان مدت و بلند مدت داشته باشند. در مازندران مبرهن و مشهود است که جدا از اینکه در هيچكدام از اين موارد برنامه ريزي مشخص و مدونی وجود ندارد، قسمت دردناك تر انكار و سانسور مشكلات و چالش ها و حتی بی توجهی به فرصت ها است و همچنان در امور چالش برانگیز( مانند پسماند و زباله سوزها) به جای برنامه ریزی میان مدت و بلند مدت همچنان بر مدار دستوری و هیئتی مسایل را به جلو میبرند.

مديريت شهري در مازندران براساس طرح جامع و تفصيلي تعریف نشده است و با اینکه در چند سال گذشته به این قالب به صورت کلی پرداخته میشود اما هنوز معماری منظر ، چشم انداز فرهنگی و پیوست اجتماعی و محیط زیستی ( به صورت جدی و اجرایی) جایی در تفکر مدیریت شهری و روستایی ندارد و توجه به برنامه هاي كوتاه مدت و زود بازده، منشا عدم برنامه ريزي است. 

اگر به عنوان مثال یکی از دلایل کم توسعه یافتگی استان را مرور کنیم به فرار منابع انساني استان در تمام موارد ورزشي، المپيادي، دانشگاهي،سرمايه گذاري، مديريتي و ....میرسیم که دلیل اصلی میتواند عدم توجه به زیر ساخت ها و عدم شایسته سالاری باشد و كاركرد واقعي کارگروه زیربنایی و زیست محیطی بدون دخالت منتفعین میتواند سازنده باشددر بحث زیر ساخت ها، مبحث جاده های شهری و بین شهری و بین استانی مساله مهمی است که با توجه به  گردشگر پذیر بودن استان( رتبه ی اول) و کمبود زیر ساخت های گردشگری ، فرصت گردشگری و توریستی تبدیل به بحران ترافیکی و پسماند و منابع آب و برق شده است.


مورد مصداقی را به سوی نوشهر میبریم؛ شهری که به عنوان شهر ساحلي بيش از نيم قرن است که يكي از پايگاه هاي گردشگري كشور است، داراي بندر ، فرودگاه و جاده زيباي كندوان و راه كناره ي خزر بِه غرب و شرق مازندران دارد و منطقه زيباي کجور و جنگل هاي زيبایی که نمونه ی پوششي و جانمايي آن  ( جنگل سيسنگان) در هیچ جای دنیا نیست اما در كجاي توسعه و مديريت شهري و استاني قرار دارد؟

نوشهر مصداق كاملي از مازندران است كه زيبايی ذاتي اش محروميت و توسعه نياقتگي اش را پنهان و حتي انکار كرده است. شاخص هاي توسعه يافتگي در نوشهر را بِه روز رساني كنيم، بِه آمار جالبي ميرسيم، و آمار، شهري توسعه نيافته و داراي بحران محيط زيستي ، خالي شده از مديران متخصص، عدم زير ساخت هاي ورزشي و آموزشي، مستهلك شده در تمام شاخص هاي توسعه، بدون طرح تفضيلي و خارج شدن از اولويت منظر در جنگل و دريا را نشان ميدهد. اينها جداي از بهترين سرانه هاي زمين جهت اجراي فضاهاي توسعه است كه در اختيار نهادهاي خاص است كه …

در اين بين مديران دولتي و شهري بِه جاي برنامه ريزي ميان مدت و بلند مدت و پذيرفتن اشتباهات و ارائه برنامه بِه بالا دست، عملي انتحاري را انتخاب كردند و منطقه ازاد نوشهر را استارت زدند، بدون مطالعه زير ساخت ها، بدون ارزيابي زيست محيطي و اجتماعي و بدون پيوست ترافيكي و بدون چشم انداز و صرفا جهت شوآف و تبليغات...

منطقه آزاد ملزوم كاهش بروكراسي اداري است،بايد آزادتر فكر كرد،بايد مديران خوش ايده بيايند،بايد براي زيرساخت ها برنامه ميان مدت و بلند مدت نوشت، آيا لحاظ شده است؟

دو نمونه از اين تصميمات را يادآوري مي كنیم كه يكي به علت تصميم اشتباه و ديگري به علت عدم تصميم به موقع و مديراني كه به علت ذهن بسته خساراتي جبران ناپذير به نوشهر زدند و البته در حال حاضر همان ها مديران ارشد دولتي با لبخندي ژكوند هستند.

نوشهر سالها و چندين دوره نمايندگاني در دولت و‌ مجلس داشت كه ميتوانستند به توسعه و نوسازي زيرساخت هاي توسعه محور منطقه كمك كند ، اما عدم تصميم به موقع و تصميم هاي هيجاني و كرنش در براير قدرت مركز و عدم ارجحيت منافع شهري منجر به استهلاك زيرساخت ها و عدم كيفيت در حوزه های مختلف شده است، يكي از دلايل قطعا عدم مطالبه جمعي شهروندان در پاسخگو كردن مديران وقت است. 

مورد ديگر احداث و راه اندازي زباله سوز با مشخصات فعلي است كه علي رغم هشدار متخصصان، امروز نوشهر به عنوان شهر جنگل و دريا و جلگه، آلودگي هوا و شيرابه دارد، مديراني تصميم گرفتند كه قائل به تصميم در راستاي مطالعه نبودند و صرفا بله قربان گو بودند ، اينجا هم يكي از دلايل قطعا عدم مطالبه جمعي شهروندان در پاسخگو كردن مديران وقت است و یکی از زیباترین شهرهای ایران با حد فاصل جنگل و دریا، آلودگی هوا دارد که این نوع مدیریت و تصمیم گیری و نتیجه ی حاصله بايد در کرسی های مهم دانشگاهی تدریس شود که از این دو مورد نمونه به عدم توسعه بافتگی در مورد سمن ها و انجمن ها و عدم مطالبه گري شهروندي در راستای حقوق شهروندی میرسیم.

اما يك شاخص توسعه كه در نوشهر و مازندران و ايران كمبود دارد شاخص تفكر انتقادي و نقد پذيري است كه بزرگواراني كه از هر فرصتي تهديد و بحران ميسازند، خيلي حرفه اي صورت مساله را پاك كردند و با حذف و انحلال انجمن ها و گروه ها و تشكل ها ، پرسشگري و پيگيري را به محاق بردند.

ايضا در مورد شاخص هاي توسعه اقتصادي، كه سرمايه گذاران امنيت ندارند و بساط دلالي ارجح بر هر سرمايه گذاري و كار بلند مدت است كه خود قصه اي دراز دارد. بنابر سند مطالعات آمایش و سند چشم انداز ، مازندران زیست بوم حساس و شکننده دارد، اما آيا در برنامه هاي ميان مدت و بلند مدت اين شكنندگي و تاب آوري لحاظ شده است؟  تاب آوری آب، فاضلاب، مسکن، گردشگری ، محیط زیست و آلودگی هوا و ….

چند وقت پیش از یکی از مدیران ارشد حوزه اقتصادی یکی از استان ها پرسیدیم مدل مد نظر شما در توسعه، مدل سنگاپور است یا مدل دوبي یا مدل استانبول؟ بدون فکر و لحظه ای درنگ و با لبخند گفت مدل جهادي/ بومی شده ي منطقه مان، و  امان از ریاکاری و بی سوادی توامان

در آخر اینکه با صدای رسا بگوییم و بپذیریم توسعه نياز به مديران توسعه گرا دارد.

نقطه مقابل توسعه پوپولیسم است، به این نقطه ي مقابل ( پوپوليسم) در دهه های گذشته بها داده شده است، و آن قدر جلو رفته است که جامعه مدنی كه روزی برای مقابله با میانمایگی تلاش میکرد حالا با دونمايگي روبرو است؛پوپولیسم مساله سطحی نیست و اتفاقا یکی از رویکردهای اصلی نیروهای ضد توسعه در دهه های اخیر است و به شکلهای مختلف جریان داشته؛ پوپولیستها لزوما نیت بد ندارند حتی شاید در بعضی از آنها عوامفریبی هم نباشد  و به همین دلیل مسایل پیچیده و تخصصی را ساده و سطحی میبینند و در نتیجه راه حل هایشان، تبدیل به مشکلات جدید میشوند.

به امید روزهای روشن برای وطن که مطالعه و مشاوره و آمایش، وقت و انرژی و هزینه ببرد و اجرا و نظارت و نگهداری به نحو علمی و صحیح و با زمان بندی درست پیش برود تا مزایای توسعه به زندگی شهروندان هم برسد


امروز, 06:40
بازگشت