حرف شمال | بقلم * سعید یزدانی ؛ به عقیده بنده هر مسلمانی با هر تخصص و تجربه ای که دارد باید قلم در دست گیرد و برای این ایام بصورت خیلی تخصصی بنویسد تا دینش را به امام حسین و اسلام ادا نماید.
حقوقدانان در باب حقوقی و حقوق بشر عاشورایی بنویسند.
سیاستمداران فصل دیپلماسی قبل و بعد عاشورایی را بنگارند و علل و عوامل سیاسی تاثیرگذار آن را به اطلاع مردم برسانند.
مورخین من باب تاریخ سیاسی و شرایط تاریخی آن عصر قلم فرسایی کنند ،نه به تاریخ دقیق زمان و مکان وقوع حادثه ،اگر چه زمان وقوع حادثه برای عوام جامعه حلاوت بیشتری دارد.
اما آثار و پیامدهای تاریخی بعد عاشورا بیشتر عامل پویایی عاشوراست.
هنرمندان نیز در رشته های مختلف چه بصورت مصور و مصوت باید واقعه عاشورا را بازخوانی و باز تعریف کنند و از ایفای نقش هنری خود برای انتقال پیام عاشورا به نحو احسن اثرگذار باشند زیرا هنرهای دیداری و شنیداری بیشترین مخاطب را در جامعه امروز دارند.
علما و مداحان متاسفانه بیشترین آثار و سخنرانی های خود را به مظلومیت حسین اختصاص داده اند که این بعد مظلومیت ماهیت قیام حسینی نبوده است و با پردازش این بعد فقط قصد جریحه دار شدن مخاطبین را دارند.
حسین در کنار مظلومیت اجتماعی دارای یک شخصیت فردی شجاع و دلیر و غیرتمند و زیرکی بود که زیر بار ظلم نمیرفت این طایفه با توجه به مقبولیتی که در جامعه دارند باید بر رسالت رسانه ای دینی خود واقف باشند و ماهیت قیام را دقیق به تصویر بکشند تا جامعه بعد از عاشورا حسین پرور باشد و برای مخاطبین خود علل قیام و نقش زر و زور و تزویر را بیان کنند که متاسفانه ...
اولین کارکرد عزاداریهای عاشورایی شناخت و بازخوانی خرده فرهنگهای مرتبط با این قیام است که نقش بسزایی در ماندگاری این قیام دارد خرده فرهنگ های مادی و معنوی این عزاداریها در قالب ملموس و ناملموس باعث شناخت اقوام و طوایف مختلف میشود و انتقال آن به سایر طوایف از یک خورده فرهنگ تبدیل به یک باور اجتماعی میشود و تجمیع این باورهای ملموس و محسوس و نامحسوس ساختمان یک تمدن بزرگ اسلامی را میسازد که میتوان خوشبینانه ،ان را تمدن و فرهنگ عاشورایی نامید و در اصطلاح عام نیز بخش بزرگی از تمدن اسلامی است که در مکتب عاشورایی شکل گرفته است و میلیونها انسان آزاده را در طول تاریخ تربیت کرده است
دومین کارکرد عاشورایی ،میتوان به ایجاد همبستگی و انسجام اجتماعی در جامعه مسلمانان اشاره کرد که نمود عینی آن را در راهپیمایی اربعین حسینی مشاهده کرده ایم.
در این روز با عظمت همه طوایف و اقوام با باورهای اجتماعی در یک زمان و در یک مکان و با یک زبان و یک روش مرسوم کنار هم قرار میگیرند و با عزای حسین همه عداوت را به کنار میگذارند و در طول تاریخ شاهد بودهایم که چه کینه هایی بعد از عاشورا و تاسوعای حسینی تبدیل به مودت و دوستی شده است تبدیل عداوت به محبت از عمده پیامدهای اجتماعی عاشوراست که جامعه شناسان آن را عاملی برای پویایی اجتماعی و همبستگی ملی میدانند
سومین کارکرد اجتماعی آن را باید در مولفه فرهنگی آن جستجو کرد زیرا ما باور داریم عاشورا یک فرهنگ است که از دل مکتب کربلا بیرون آمده است و با اجرای برنامههای عزاداری این فرهنگ و عناصر مادی و معنوی آن از یک نسل به نسل دیگر منتقل میشود
در تعریف فرهنگ، جامعه شناسان فرهنگی و مردم شناسان میگویند کلیه دستاوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ را فرهنگ نام نهادند
بنابراین عاشورا هم دارای الزامات و عناصر مادی است مانند علم و کتل و زنجیر و مارش،،،،،، هم دارای عناصر فرهنگی.
استمرار عزاداری حسین یعنی انتقال یک فرهنگ از یک نسل به نسل دیگر.البته با تحولات جدید، تا انگیزه های بهتری برای مخاطب جدید و تنوع طلب خود ایجاد کند زیرا پدیده های اجتماعی در طول تاریخ اگر به روز رسانی نشوند طرفداران خود را از دست میدهند به قول فونکسیونالیسم های مدرن این نوع پدیده ها یا بی کارکرد میشوند یا در بعضی مواقع اثر ضد کارکردی پیدا میکنند
چهارمین کارکرد آن مسوولیت پذیری اجتماعی است که این مسوولیت پذیری را میتوان در شرح ماموریت انسانهای عزادار جستجو کرد یا در احساس مسوولیت بیشتر نسبت به سایر انسانهای حاضر در آن اجتماع بزرگ، احساسات انسانها در این روز به اوج می رسد و حس کمک به دیگران به اوج خود میرسد و احساس کمک به افراد نیازمند و سایر همنوعان از یک لذت و حلاوت خاصی برخوردار هست که در اینجا مجال توصیف آن نیست حتما اعضای گروه با باور همزاد پنداری خود این لذت را در جان و کام خود حس کرده اند.
پنجمین کارکرد عزاداریهای عاشورایی احساس تعلق خاطر خاص به یک آب و خاک و سرزمین است. همه طوایف که در هرجای ایران و دنیا باشند تلاش میکنند در قریه خود باشند و در آنجا عزای حسین را بگیرند و علل آن را میتوان در مشارکت اجتماعی برای عزاداری ،افزایش شکوه و عظمت عزاداری محل ،احترام به نیاکان خود و حس خود عزادار انکاری جستجو کرد که آثار و پیامدهای اجتماعی این کارکرد را نمیتوان در سایر ملل دید زیرا اساس و بنیاد این کارکرد را باید در باور سله رحم ایرانیان جستجو کرد.
ششمین کارکرد اجتماعی عزاداری عاشورا افزایش مشارکت اجتماعی در حوزههای عمرانی یک منطقه است که با کارکرد اجتماعی مساجد در ایران عجین شده است.
هفتمین کارکرد اجتماعی آن و تا عاشورای بعد در اذهان عمومی جامعه باقی میماند اطعام دهی است در این روز اغنیا و فقرا و همه طبقات اجتماعی در کنار هم و بر روی یک سفره میهمان امام حسین هستند و عدالت اجتماعی که عامل اصلی مبارزه حسین بوده است دقیقاً متجلی میشود.
آخرین کارکرد اجتماعی آن خودباوری و تقویت باورهای دینی و مذهبی است و پایه های ایمان آنسان ها تقویت میشود و عاشورا را میتوان برای انسانها یک رنسانس اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی و دینی تعریف کرد.
....و اما مهمترین کارکرد اجتماعی سیاسی عاشورا آگاه سازی و بیداری و هوشیاری به جامعه است با توجه به اینکه شکل و محتوای ظلم و ستم و جور نسبت به گذشته خیلی تغییر کرده است و تشخیص صحیح از ناصحیح و ظلم از عدل خیلی سخت و پیچیده شده است رسالت همه عناصر تشکیل دهندهی فرهنگ عاشورایی تشخیص و تعریف ظالم از مظلوم هست.
*کارشناس و پژوهشگر جامعه شناسی