حرف شمال_ بقلم علیرضا نوری کجوریان/ کووید ۱۹، بیماری غیربومی که از فرسنگهای دور به خانهها کشیده شد و مردمان زیادی را درگیر کرد، این ویروس منحوس هر بدی که داشت، حس همدلی و ایثار را زنده و مهربانیها را بیشتر کرد.
با شروع کرونا ویروس و کمبود اقلام بهداشتی، همه دستبهکار شدند، از پیر و جوان گرفته تا زن و مرد، همه و همه آستین همت را بالا زدند تا این مهمان ناخوانده را دور کنند، مادران چرخهای خیاطی را از کنج خانه و انبارها بیرون آوردند تا هر خانه به یک کارخانه و کارگاه تولیدی بدل شود.
دخترکان دانشآموز نیز از قافله عقب نماندند و باآنکه مدرسه تعطیل بود، بهاتفاق اولیا و همکلاسیهایشان بهپای درس و کلاس همدلی و تولید حاضر شدند تا برای همشهریان و پرستاران سلامت که باید نشانههای ایثار را بر سینهشان زد، ماسک تولید کنند.
بیمارستانها و مراکز درمانی، یاد روزهای حماسه و دفاع را تداعی میکند و سربازان این جنگ نابرابر بیولوژیک، پرستاران و کادر درمانی هستند که جانشان را برای نجات همشهریانشان به کفت دست گرفتهاند
حال و هوای مازندران در روزهای کرونایی، حس خوب همدلی و مهربانی دارد، بیمارستانها و مراکز درمانی، یاد روزهای حماسه و دفاع را تداعی میکند و سربازان این جنگ نابرابر بیولوژیک، پرستاران و کادر درمانی هستند که جانشان را برای نجات همشهریانشان به کفت دست گرفتهاند.
باآنکه مدتها همسر و فرزندان خردسالشان را به خاطر شیفت کاری و حضور در مراکز درمانی و منع تردد ندیدهاند اما دلشان برای بیماران و مادرانی که با کرونا دستوپنجه نرم میکنند، میتپد و جای رد ماسک و لباسهای بیمارستانی بر تن و صورتشان، نشان ایثار را نقش میزند.
در دفاع جانانه دیروز و سالهای حماسه خیلیها ماسک از چهره برمیداشتند و بر صورت دیگری میزدند تا رفیق و همرزمشان زنده ماند و امروز نیز خیلیها با تولید ماسک و گان، این فرهنگ نوعدوستی را ترویج میدهند. هرچند برخی سودجویان از بازار آشفته کرونای کاسبی به راه انداختهاند و با احتکار و گرانفروشی با ویروس مهاجم و بیگانه همقسم شدهاند که حسابشان جدای از دیگران است.
کرونا برتن برخی از خانوارها رخت عزا پوشاند اما در پس این ماتم و عزا، حسی به نام کمک به همنوع رنگ گرفت هزینههای ختم و سوگواری به خیریهها سوق داده شد و تداوم این فرهنگ در روزهای پساکرونا نیز طعم یاس و خزان را به شیرینی و شعف مبدل خواهد کرد.
اگرچه ویروس ناخوانده کرونا، نوروز ایرانی را تلخ و کارگران اصناف زیادی را خانهنشین کرد اما دستهایی به مهربانی در این وانفسای بیماری دراز شد، برخی مالکان اجارههای مستأجران را بخشیدند وعدهای از کارفرمایان با پرداخت حقوق ایام بیکاری از کارگران خواستند در خانه بمانند.
کرونا مردم را خانهنشین کرد اما حس خوب در کنار خانواده بودن را زنده کرد و نشان داد که خانه و کاشانه بیش از هر جای دیگر برای مقابله با انواع ویروسها، امن است. خوانش قصههای کهن و بومی مازندران چون مینا و پلنگ، امیر و طالب، بازیهای محلی پاسنگ کا و عروسکهای بومی در کنار خانواده حال و هوای دیگری دارد.
روزهای کرونایی مازندران از نیمه گذشت و شمار بیماران بهبودیافته روبه فزونی است و تولد نوزادهایی از مادران کرونایی بیش از هر چیز شوق امید به زندگی را در بیشتر میکند.
تا پایان کرونا راهی نمانده اما بجای سفر به مازندران بهتر است، جاذبههای استان را بهصورت مجازی دید و در خانه ماند زیرا کرونا فقط برای همسایه نیست و خطر شیوع آن بین مردم جدی است.
بالاخره مازندران در نیمه دوم تعطیلات نوروزی قرنطینه شد و راههایش به روی مسافران بسته شد، مازندران همیشه میزان، امسال شرمنده میهمانشان شد و این وضعیت درحالیکه است که نوروز سالهای قبل بیش از ۱۵ میلیون مسافر شب مهمانخانههای مازندران بوده است و امسال درهای استان به روی دوستدارانش قفل شد.