حرف شمال: یکی از مهمترین اهداف مدیریّت شهری دستیابی ساکنان شهر به «کیفیّت زندگی مناسب و پایدار» است. کیفیّت زندگی شهری یکی از اهداف اصلی توسعه پایدار است که دو شاخص ذهنی و عینی دارد. کیفیّت زندگی، مفهومی است چند بعدی که بین رشته های پزشکی، روانشناسی، جغرافیای انسانی، مطالعات توسعه، اقتصاد و جامعهشناسی مطرح شده است. "علیرضا میردار" مدیرعامل شرکت تعاونی منصور، که همکاری های متعدد و مستمری در حوزه مدیریت شهری با شهرداری ها و ارگان های مختلف دارد، در یادداشت پیش رو به این مهم پرداخته است:
رویکرد دانش زیباشناسی در محیط شهری، از رویکرد پرداخت به سازمان بصری؛ و شکل شهر به رویکرد سازماندهی کیفیّت محیط شهری، تغییر کرده است. عوامل و معیارهای مؤثر در کیفیّت محیط شهری بسیار متنوع هستند که آنها را به سه گروه اصلیِ کیفیت کارکردی، اجتماعی و زیباشناختی میتوان تقسیم کرد.زیباییشناسی یک فرآیند است؛ فرآیندی مستمر، در حال رشد و تغییر که با روانشناسی، فلسفه، هنر، فرهنگ، هویّت، دانش، بینش، زمان و کارکردهای مختلف ارتباط دارد. زیباسازی شهری، فرآیند توسعه ویژگیهای بصری است که در فضای شهر صورت میگیرد (پیرایش و آرایش چهرة شهر).
از نظر فلسفی، زیبایی، مفهومی عمیقتر و وسیعتر از زیبایی بصری یا زیبایی شکل و سیمای شهر دارد؛ و نقش مؤثری در سر زندگی، شادابی و رضایت شهروندان ایفا میکند. بر این اساس، دانش فرارشتهایِ طرّاحی و زیباسازی شهری به منظور پاسخگویی به اهداف وسیع خود نیازمند بهکارگیری و جذب مبانی و معیارهای زیباشناختی است.
امّا به راستی شهر زیبا و خاطرهانگیز کجاست؟
شهری زیباست که بر اساس شرایط محیطی و نیازهای انسانی به صورت منطقی و متناسب شکل گرفته باشد؛ شهری که به کیفیّت زندگی و روح و روان انسان احترام بگذارد.
شهر بهمثابه بستر و محیط زندگی انسان، علاوه بر تأمین نیازهای زیستی و مادّی مردم باید بتواند هرچه بیشتر به نیازهای اجتماعی و روانی نیز پاسخ دهد. بخشی از سلامت و شادی انسانها در گرو کیفیّت فضاهای شهری، و تعامل و ارتباطات اجتماعی ـ روانیِ ناشی از تأثیرات زیباشناختی است.
شهر تنها شامل بناها نیست، بلکه فضای بین ساختمانها، کوچهها، میدان، فضای سبز، عناصر پرکننده، کاربریها و حضور و همراهی مردم است که موجودیّت شهر را میسازد و به آن بها میدهد.
مردم فعّالیّتهای خود را در قالب سه پهنه زندگی، کار و تفریح در فضاهای عمومی انجام میدهند.چهره شهر مانند موزه و نگارخانهای است که نمایشگاه دائم آثار متنوع مردم و منظر تاریخ و فرهنگ تمدّن بشری است.
فضای شهر محیط زندگی شهروند را تشکیل میدهد. بنابراین مدیران، طرّاحان و افراد متخصّص باید محیط را به گونهای تجهیز کنند که شرایط زندگی و زیستمحیطی آن از «سطحی عالی» برخوردار باشد.
امروزه شهرها مانند شرکتها با هم رقابت میکنند؛ رقابت و تلاش برای زیباتر شدن، کارآمد بودن و ارائه هویتی ارزشمند؛ در این صورت، شهرها در جلب توجّه جهانی، جذب و گردشگر و بازار سرمایه و استعداد موفق خواهند بود. به همین دلیل، رشد و توسعه «کیفیّت زندگی شهری» و نگاه «انسان مدارانه» مورد توجّه قرار گرفته است.
کیفیّت، مفهومی چند وجهی است که از طریق «واقعیّت فیزیکی موجود» مانند «زیبایی محیط و اجزای آن» و «پاسخگویی به نیاز انسانها» در ذهن و روان آدمی شکل میگیرد و به تجربهای مطلوب و خوشایند تبدیل میشود.
«کیفیّت فضای شهری»، یعنی «ترکیببندی فضاهای باز و بسته» بهگونهای که از نظر «عملکرد و زیبایی» رضایتبخش باشد. بنابراین، قبل از هرگونه مداخله در سطوح کلان شهری باید اهداف شکلگیری و جایگاه پروژههای شهری تعریف و شاخصههای بصری ادراک محیط و کیفیّت فضایی بازشناسی شود.
هنگامی که از مجتمع مسکونی یا منزل خود خارج میشویم و به کوچه میرویم، گویا به محیطی گام گذاشتهایم که دیگر کسی به فکر زیبا کردن آن نیست و شهرداری نیز منابع انسانی کافی را برای حضور در تمامی اجزای شهر ندارد. چهبسا، برای حضور در تمامی قسمتهای شهر نیاز به لشکری بیکران از انسانها است که تأمین آن امکانپذیر نیست. تنها راه، ایجاد روشی جدید برای مشارکت مردم در زیباسازی کوچهها است.
یکی از پیشنهادهایی که میتوان برای خلاقیّت در زیباسازی و طرّاحی فضای سبز کوچهها مطرح کرد، مدیریّت کوچهها و خیابانهاست. امروزه ضروری است اهالی هر کوچه با انتخاب فردی شایسته، در پدید آوردن مکانی زیبا با دیگر کوچهها رقابت کنند و شاید لازم باشد تا قوانینی برای مدیّریت کوچهها با مشارکت مردم تدوین گردد. چراکه در نگاه فلاسفه زيبايي به مجموعه ايی اطلاق ميگردد كه سازگاری ميان اجزای آن مجموعه به نگاه ، ديده و احساس شود؛ و شهری میتواند دارای چنین زیبایی گردد که آحاد جامعه شهروندی از مسئولین و مدیران گرفته تا شهروندان ، دارای روابط حسنه با یکدیگر باشند و در مدیریت این مجموعه با هم مشارکت فکری داشته باشند.