حرف شمال: در هنگامه دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفته ایم و گفتمان های اقشار مختلف جامعه ی شهروندی ایران هم به این سو گرایش پیدا کرده است و این روزها در رسانه های مکتوب و برخط و یا گروه های گوناگون در شبکه های اجتماعی با دیدگاه ها و اندیشه های متفاوتی روبرو هستیم که هریک از آنها بازگو کننده قسمتی از نیازهای یک انتخاب اصلح و یا تبلیغات سیاسی صحیح و اصولی می باشد؛ محسن خواجوند؛ فعال اجتماعی نیز در یادداشت پیش رو که به صورت اختصاصی برای پایگاه خبری تحلیلی حرف شمال ارسال شد ، به این مهم توجه نموده و لزومِ بهره مندی کاندیداهای ریاست جمهوری از مشاوران محلی و بومی در استان ها و شهرستان ها را مورد بررسی قرار داده است:

جوان امروز ایرانی ، نگاهش به انتخابات به گونه ای دیگر است و قطعا جذابیت های دهه هفتاد  نه تنها برایش جذابیتی ندارد ، بلکه به نظرش مضحک می آید ؛

امروز یک جوان ایرانی ، به مانند هم قطارانش در نقاط مختلف دنیا ، همه چیز را در اینترنت جستجو می کند ؛ در هنگامه انتخابات نیز قطعا به صفحات اجتماعی رجوع می کند و البته که در آن فضا با کاندیدا های مختلفی مواجه می شود؛ حالا تصویر و پیام آن کاندیدا ، حداکثر 15 ثانیه فرصت دارند به آن جوان بقبولانند که (من هم می توانم انتخاب تو باشم) ، در غیر این صورت با یک اسکرول انگشت جای خود را به رقبا می دهند؛
اینجاست که نقش مشاوران انتخاباتی پر رنگ می شود، نمونه ای کوچک از اتفاقاتی که مشاوران در انتخابات رقم زدندرا مرور میکنیم :

بی شک پیروزی ترامپ در کارزار انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، اتفاقی بی اساس نبوده و ابتدای این ماجرا بر می گردد به ایجاد تلویزیون های کابلی ترامپ ...

با گسترش تلویزیون های کابلی ، برخی سانسور ها ، اخبار ساماندهی شده و این دست مسایل کنار زده شدند که تلویزیون ترامپ هم با ساختار شکنی هایی از نوع مورد پسند جوانان امریکا ، توانست رابطه ی خوبی با آنها ایجاد کند یه به عبارتی آن هارا «کانکت» کند.

با ورود به کـارازر انتخاباتـی رفته رفته تیم مشاوره ای عظیم وی سراغ قشــری رفتند که شعار دموکراسی و آزادی و جامعه مدنی برایشان جذابیتی نداشت وبا شعار هایی اقتصادی و گاها ضد جنسیتی و نژاد پرستانه ، با شعله ور کردن نژاد پرستی خاموش آن قشر ، جامعه هدف خود را مشخص کردند ؛

در واقع ترامپ محافظه کاری را کنار گذاشت و به عبارتی دست از «وسط لحاف خوابیدن» برداشت .

با این روش ترامپ عملا قشری از جامعه را از دست داد که  اتفاقا کار با رسانه ها و فضای های ارتباط جمعی را به خوبی می دانستند و البته آن‌ها را به بزرگترین بلندگو برای انتقال پیام و معرفی خود قرار داد .

قطـعا یک تاجر میلیونر بدون سابقه سیاسی این حجم از اتفاقات را رقم نزده است و نخ عروسک ها دست افراد دیگری بوده ...

تیم مشاوران وی عمیقا ساختار انتخابات ایالات متحده ، جامعه هدف ، پلن انتخاباتی و همینطور رقبا را تحلیل و بررسی کرده بودند و نهال میوه هشتم نوامبر را ماه ها قبل کاشته بودند .

قطع به یقین نمونه ذکر شده شمولیت همه مکانی ندارد و کارایی مناسبی در هر نقطه از جهان نخواهد داشت .

هیچ تیمی بدون داشتن نقشه راه به مقصد نخواهد رسید و پارامتر های این نقشه چند رکن دارد که اصلی ترین آن اطلاعات میدانی ست ؛

مشاوران کاندیدا باید مطالبات رای دهندگان را به خوبی بنشاسند تا ابتدا به ساکن در نحوه برنامه ریزی دقیق و مدون عمل و کند و در گامی مهم تر ، پس از موفقیت در مبارزه انتخابات آن هارا برآورده کند .

ارکان دیگر نقشه راه عبارتند از عملیات تبلیغ ، ضد تبلیغ ، تست فضا و تحلیل ساختار انتخاباتی ؛

سه مورد اول نسبتا عمومی تر است که نیازی به توضیح مفصل ندارد و قابل جستجوست ، اما تحلیل ساختار انتخابات مساله مهمی ست که در چند سال اخیر اهمیت پرداختن به این موضوع دو چندان شده است .

بطور مثال شما برای اینکه به شهری سفر کنید ، مسیر های سه گانه را بررسی میکنید و و بعد انتخاب می کنید که هوایی ، زمینی و یا دریایی به آن مقصد سفر کنید ؛ در مبارزه انتخاباتی نیز باید مسیر های رسیدن به مقصد را بشناسید که برای مثال یکی از این مسیر های نوبنیاد را بررسی اجمالی می کنیم .

کاندیدا های ریاست جمهوری در دهه 80 با سفر های استانی و کاندیدا های شورای شهر با جلسات صنفی، گروهی ، حزبی و خانگی سعی مضاعفی در ارائه خود به رای دهندگان داشتند که البته هنوز هم این شیوه بخش اعظمی از این مسیر را هموار می کند .

اما از انتخابات 90 و بیشتر 92 ، رسانه های ارتباط جمعی و فضای مجازی شیوه ای نوین به تبلیغات انتخاباتی افزودند که نقطه اوج آن ، اسفند 94 بود . ماجرای پیام ویدیویی رییس دولت اصلاحات که عملا سرنوشت انتخابات را تغییر داد و نتیجه اش همگان را شگفت زده کرد ، می تواند نمونه ی خوبی برای اثبات این پدیده باشد .

همینطور سرعت اطلاع رسانی بسیاری از هزینه ها را اعم از مادی و معنوی حذف کرد و البته فضای نقد و بررسی نامزد را بسیار گسترش داد .

در مجموع این فضا فرصتی است برای کسانی که  شیوه های درست تبلیغاتی را انتخاب کردند و تهدیدی بسیار جدی برای کسانی که وعده های پوپولیستی و تخلف های قانونی و عرفی را وسیله پیشبرد اهداف خود قرار می دهند .

در نهایت با نتیجه گیری از اتفاقات گذشته و وضعیت موجود نکته قابل ذکر این است که ، راهکار های تیم مشاوران دکتر روحانی در انتخابات ریاست جمهوری در شهری پنجاه هزار نفره درشمال ایران ، الزاما کارایی ندارد و باید با مشخصات و مولفه های هر منطقه ، این روش را پیاده سازی کرد تا میوه این نهال را با هرس به موقع ، آبیاری مناسب و سم زدایی هوشمندانه توسط مشاوران در 29 اردیبهشت 96 به بار بنشیند ‌.

امید به اینکه با ورود تکنولوژی و مدرنیته به کشور ، به طرز صحیح از پتانسیل های این مجموعه استفاده شود و بقول معروف « چرخ را با قاطر حمل نکنیم» و کار را به مشاوران و متخصصان امر بسپاریم .