حرف شمال

کد خبر: 618
چهارشنبه سوری و حضور آتش به تعبیری پیروزی گرما بر سرماست. آنجا که آتش حیات بخش به ادامه ی زندگی انسان کمک می کند و او را از دست سرما و مرگ می رهاند.

حرف شمال: چهارشنبه‌سوری که با نام‌های جشن چهارشنبه پایان سال و شب چهارشنبه سرخ نیز شناخته می‌شود، یکی از جشن‌های ایرانی است که در شب واپسین چهارشنبهٔ سال (از غروب سه‌شنبه) برگزار می‌شود و اولین جشن از مجموعه جشن‌ها و مناسبت‌های نوروزی است. میثم متاجی؛فعال فرهنگی و اجتماعی ؛ پیشینه و آیین های این جشن قدیمی ایرانیان را مورد بررسی قرار داده است:
 
سیاوشانیم که از آتش گذر می کنیم و  با پریدن از هفت کپه ی آتش و سالم رسیدن به سمت دیگر امید داریم بدی ها را ناکام گذاشته و دل در گرو خیر و نیکی نهیم.
مازندران تاریخی کهن دارد و این تاریخ در دل خود آداب و رسوم فراوانی را به یادگار گذاشته است.
چهارشنبه سوری یکی از مناسبت هاست.
عده ای معتقدند چهارشنبه سوری ریشه در مراسم آتش افروزی ایرانیان دارد . آنجا که زرتشتیان برای دعوت از روح نیاکان شان پنج روز اضافه ی آخر سال آتش می افروختند.
عده ای دیگر اما چهارشنبه سوری را آیینی می دانند که پس از اسلام ظهور کرده و در مازندران ریشه در باورهای مذهبی دارد. نقل است که مختار ثقفی وقتی برای خونخواهی شهداء کربلا قیام کرد برای اعلام لحظه ی حمله از آتش استفاده کرد.
دیدگاه سوم می تواند تلفیق این دو باشد. رسم آتش افروزی که رسمی کهن بوده در کنار باوری مذهبی که در مازندران شیعی شکل گرفت.
با توجه به اسناد موجود آتش چهارشنبه سوری معمولا در سه مکان افروخته میشد:
۱- پشت بام
۲- حیاط خانه
۳- گذرگاه های عمومی
این آتش در هفت کپه افروخته شده و اعضاء خانواده هر کدام سه مرتبه از روی آنها می پرند و شعری مشهور هم خوانده می شود و خطاب به آتش می گویند :
سرخی تو از من
زردی من از تو
چهارشنبه سوری و حضور آتش به تعبیری پیروزی گرما بر سرماست. آنجا که آتش حیات بخش به ادامه ی زندگی انسان کمک می کند و او را از دست سرما و مرگ می رهاند.
آتش بنا به باور ایرانیان تطهیر کننده ست و بدی و مرگ را می سوزاند، داستان گذر سیاوش از آتش که در شاهنامه ی فردوسی نقل می شود.
برخی معتقدند که وسایل به جا مانده از زمستان که دیگر کاربردی ندارند را باید آتش زد.
در مازندران از پوشال و کاه گندم و برنج برای درست کردن کپه ها و افروختن آتش استفاده میشد چرا که با آمدن نوروز و آغاز بهار گیاهان تازه روییده دیگر علف خشک کاربردی ندارد.
گاهی هم خانواده ها وسایل کهنه و قدیمی را می سوزاندند تا خانه را پاکیزه نگه دارند.
به همین دلیل خاکستر باقی مانده از آتش چهارشنبه سوری را نحس می دانستند و نباید در خانه می ماند چرا که چهارشنبه منحوس بود.
مادر خانواده خاکستر را  از خانه بیرون برده و در گذرگاه ها می ریخت و یا به آب روان می سپردند تا روشنی آب نحسی خاکستر را از بین ببرد.
آداب چهارشنبه سوری در مازندران
هر مناسبت آداب و آیین مربوط به خودش را دارد.
آداب و آیینی که بنا به موقعیت جغرافیایی و ویژگی های تاریخی متفاوت است.
در مازندران چهارشنبه سوری آداب و رسوم‌ مخصوص به خود را دارد که در ادامه بدان خواهیم پرداخت.
آش چهل گیاه ، هفت ترشی، آش گزنه
این آش از گیاهان خشک که در خانه نگهداری میشد و گیاهان تازه روییده و سبز تشکیل می شود.
آش چهل گیاه خواص دارویی نیز دارد. وقتی گزنه  اضافه می کردند به آن آش گزنه نیز گفته می شد که در گویش کجوری به آن بیشتواش می گویند.
همچنین آش چهل گیاه به آش هفت ترشی نیز معروف است که از هفت نوع حبوبات و هفت جور سبزی و هفت نوع ترشی تهیه می شود. ( آب نارنج ، آب لیمو ، آب انار ، سرکه ، گوجه سبز، شیره ی ازگیل)
شال انگِنی
رسم بر آن بود تا شالی را از دیوار یا پنجره ی خانه آویزان می کردند و صاحب خانه انعامی توی آن می گذاشت. انعامی از قبیل میوه، شیرینی، پول و ...
تا این چنین سال را با بخشندگی و سخاوت به پایان برساند.
گپ کِشی یا فال گوش ایستادن
غروب دختران دم بخت و یا افرادی که آرزوی زیارت داشتند نیت می کردند و سپس در کنار گذرگاه ها یا چهار راه ها می ایستادند. گذرگاه ها نماد سختی مسیر زندگی بودند.
سپس به حرف های رهگذران گوش می کردند و بنا به تلخ یا شیرین صحبت کردن عابران تفال می زدند.
اگر حرف مثبت و دلنشین بود نشانه ای از کامیابی شخص در سال جدید محسوب می شد، به همین دلیل عموما مردم مازندران شب چهارشنبه سوری بلند بلند صحبت می کردند و از خوشی ها می گفتند.
 قاشق زنی
زنان طوری چادر به سر می کردند که کسی انها را نشناسد و کاسه ای فلزی با یک قاشق در دست می گرفتند و در کوچه ها به راه می افتادند.
وقتی به در خانه ها می رسیدند با قاشق به ته کاسه ها می کوبیدند و صاحب خانه متوجه حضور قاشق زن ها می شد و به آنها مقداری بُنشَن ( حبوبات از قبیل نخود، عدس، ماش و لوبیا و ...) یا پول می داد.
قاشق زن ها وقتی به خانه بر می گشتند با بنشن هایی که جمع کرده بودند مقدمات تهیه آش را فراهم می کردند و یا اگر چیزی کم داشتند از پول به دست آمده می خریدند. آش مزبور یا برای تبرک پخته می شد که بین همسایگان پخش میشد و یا به نیت مریضی که در خانه بستری بود تهیه می کردند و بیمار از آن آش می خورد تا شفاپیدا کند و بیماری ش به سال بعد نرسد. این آش را آش امام زین العابدین یا آش ابو دردا نیز می گفتند.


نظرگاه شما
نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی شود
مجوزها
تازه ترین عناوین