حرف شمال

کد خبر: 305
همه این مادران نگران فرزندانشان هستند که مدت‌هاست آنان را ندیده‌اند و روزهای تکراری پشت میله‌های آهنی را به شوق دیدار دوباره دلبندانشان سپری می‌کنند. مادر که باشی همواره قلبت برای فرزندانت می‌تپد، مهم نیست کجا باشی، خواه در خانه، کنج زندان یا هزار جای دیگر، مادر همیشه مادر است.

همه این مادران نگران فرزندانشان هستند که مدت‌هاست آنان را ندیده‌اند و روزهای تکراری پشت میله‌های آهنی را به شوق دیدار دوباره دلبندانشان سپری می‌کنند. مادر که باشی همواره قلبت برای فرزندانت می‌تپد، مهم نیست کجا باشی، خواه در خانه، کنج زندان یا هزار جای دیگر، مادر همیشه مادر است.
 حرف شمال_ هنوز برنامه‌های گرامیداشت هفته زن ادامه دارد و قرار است به بازدید زنانی برویم که کمی با دیگر زنان جامعه فرق دارد اما همچنان مهر مادر در قلبشان موج می‌زند.
همه این مادران نگران فرزندانشان هستند که مدت‌هاست آنان را ندیده‌اند و روزهای تکراری پشت میله‌های آهنی را به شوق دیدار دوباره دلبندانشان سپری می‌کنند. یکی نگران دختر خردسالش است که در نبود مادر به مدرسه نمی‌رود و سرپرستی ندارد و دیگری نگران یارانه‌ای است که به او و فرزندانش تعلق نمی‌گیرد و آن دیگری هم در پشت‌دار قالی، آرام و بی‌صدا برای فرزندش اشک می‌ریزد.
همه این مادران وزنانی که آنجا زندگی می‌کنند تنها به خاطر یک اشتباه و غفلت از محیط و کانون گرم خانواده جداشده‌اند و اینک میان حصارهای خشک و بی‌روح زندان حبس را تحمل می‌کنند و برای آزادی و یا اعدام روزشماری می‌کنند.

بند نسوان...
درب باز می‌شود اما بند نسوان کمی متفاوت از محیط زندان به نظر می‌آید، حیاطی که با گلهای زیبا و سبز رنگارنگ شده، از خشکی زندان می‌کاهد. سمت چپ حیاط زندان سالن و بند نسوان قرار دارد و بانویی در را می‌گشاد، دیوارهای سالن با گلهای زیبا تزیین‌شده است و به اتاق مددکاران راهنمایی می‌شویم.

از همه سنین در این بند به چشم می‌خورند از دختر جوان ۲۱ تا بانوی ۵۰ ساله و آن‌گونه که مسئول بند نسوان می‌گوید، تعداد قابل‌توجهی از زنان حاضر دربند به جرم مواد مخدر زندانی‌شده‌اند.
در بین بانوان دربند، بانوی بارداری نیز به چشم می‌آید که جرمش مصرف متادون است و همچنین بانویی که همسرش را به خاطر خیانت به قتل رسانده و منتظر اجرای حکم است. بانویی که به جرم حمل مواد مخدر با همسرش به‌ اعدام محکوم‌شده است می‌گوید: دو دختردارم، یکی کلاس پنجم و دیگری ۱۵ ساله که به مدرسه نمی‌رود و برادر معلولم نیز با آنان زندگی می‌کند که از مسئولان می‌خواهم به آنان رسیدگی کنند.
دیگری که پنج سال در زندان بسر می‌برد می‌گوید: دو دخترم تحت پوشش بیمه نیستند و دوست دارم فکری برای بیمه آن‌ها شود. در بین بانوان دربند، بانویی وجود دارد که به خاطر ضمانت و پرداخت نشدن اقساط اکنون در زندان بسر می‌برد و نگرانیش مادر معلولش است که در منزل دارد و چشم‌به‌راه دخترش است.

ساعتی با نسوان در بند مازندران/ اینجا خط پایان زندگی نیست

 


فرش‌هایی که بردار شده ...

به سالن دیگر می‌رویم که برای فعالیت‌های فرهنگی بانوان مددجو تدارک دیده‌شده است، شش دار قالی تابلو فرش دران برپاشده است و ۱۰ نفر در آن مشغول کار هستند.
یکی تابلوی «و ان یکاد ...» می‌بافد و دیگری اثر مینیاتوری از استاد فرشچیان نقش می‌زند، یکی از آن‌ها که زن میان‌سالی است می‌گوید: از وقتی وارد زندان شده‌ام کارهای زیادی یاد گرفتم و اگر آزاد شوم به کار قالی‌بافی در بیرون ادامه می‌دهم.

وی نیز همانند دیگر مادران دربند، نگران دو دخترش است که یکی در آستانه طلاق است و دیگری در پایتخت، گدایی می‌کند، ادامه می‌دهد: من شناسنامه ندارم و رایانه (همان یارانه خودمان) نمی‌گیرم.
زن جوان دیگری که تابلو مینیاتور اثری از استاد فرشجیان را می‌بافد و به جرم حمل شیشه دستگیر و به اعدام محکوم‌شده است می‌گوید: دو فرزند ۱۰ و ۱۲ ساله  از همسر سابقم دارم که فاقد شناسنامه هستند.
زنی دیگری بابیان اینکه همسرم فوت کرده و سرپرست خانوار هستم و سه فرزندم در تهران زندگی می‌کنند و تحت پوشش انجمن حمایت از زندانیان هستند، جرمش را خریدوفروش مواد مخدر بیان می‌کند.
از کنار این زنان می‌گذریم، فاصله این زنان قالی‌باف از دار قالی تا دار مجازات و اعدام تنها یک امضا بر روی برگه کاغذ است و به زن جوان دیگری می‌رسیم که آرام و بی‌صدا نشسته و جرمش قتل همسرش است و دو فرزندش نزد خواهرش زندگی می‌کنند و نگران آن‌هاست.
مسئول زندان به کارهای فرهنگی انجام‌شده برای مددجویان اشاره می‌کند و می‌گوید: آموزش قرآن، احکام، حفظ قرآن، قالی‌بافی، بافتنی، روانشناسی، کتاب‌خوانی و غیره ازجمله خدماتی که به مددجویان داده می‌شود.
وی بابیان اینکه در این زندان برای مددجویان زن رأی کار گرفته می‌شود ادامه می‌دهد: یعنی زنان در روز بیرون از زندان کار می‌کنند و شب‌ها به زندان بازمی‌گردند و بسیاری از این طریق آزادشده‌اند و با مشغول شدن به کار دیگر به زندان بازنگشته‌اند.
مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری مازندران که به همت وی بازدید از بند نسوان مهیا شده است ، آگاهی دادن به دختران جوان به‌ویژه زوجین را برای کاهش و جلوگیری از جرم لازم برشمرد و می‌گوید: همچنین توجه بیشتر خانواده‌ها به آموزه‌های دینی برای خود مراقبتی معنوی ضروری است.

مریم جمشیدی ادامه می‌دهد: بیشتر زندانیان بانو عموماً به دلیل حمل مواد مخدر و آسیب‌های خانوادگی حاصل از روابط خارج از عرف دینی و اجتماعی دربند گرفتارشده‌اند و بسیاری باور چنین روزی را برای خود نداشتند.

وی با اشاره به اینکه توجه به زندگی بعد از آزادی برای عدم بازگشت به زندان امری مهم است می‌گوید: با آموزش، کارآفرینی و حمایت با اعطای تسهیلات لازم می‌توان جلوی بازگشت دوباره بانوان به زندان را گرفت.

جمشیدی همچنین با تأکید بر اینکه جامعه باید زندانیان آزادشده را پذیرش کند ادامه می‌دهد: آنان محکوم‌به قضاوت‌های فردی ما نباید باشند و باید شرایط را برای زندگی دوباره آنان در جامعه فراهم کنیم.

می‌گوید: از هم عبور نکنیم، یکدیگر را دقیق‌تر ببینیم تا راه بازگشت باشد برای کسی که به جرم تربیت نادرست و انتخابی غلط امروز به‌جای گرما بخشی به آشیان خانواده‌ای صمیمی، در سرمای تنهاییش چشم‌به‌راه دارد.
آری اینجا پایان زندگی نیست، آغاز راهی است تا دخترکان معصوم امروز را دریابیم، تا بانویی به دربندهای چهاردیواری اضافه نشود.
بازدید به پایان رسید و نور خورشید تمام محوطه زندان را گرم و روشن کرده ولی دل همه این زنان پر از نور امیدی است که خداوند در دلشان نهاده تا به‌دوراز آغوش پرمهر خانواده و فرزندانی که نیازمند آغوش مادرانشان هستند، بتوانند با صبر و امید بار دیگر فرزندان خود را در آغوش بگیرند و طعم شیرین آزادی را بچشند/ مهر


نظرگاه شما
نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی شود
مجوزها
تازه ترین عناوین