حرف شمال: خواهر بزرگم کتابخانه کوچکی در خانه تشکیل داده بود، هر کتاب شماره داشت و جمعهها چند ساعتی این کتابخانه باز میشد. هنوز پس از گذر سالها، شوق وصفناپذیرم از گشایش آن کتابخانه و امانت گرفتن کتابها خاطرهای شیرین است.
بیگمان، کتابدوستی از همان کتابخانه مینیاتوری کودکانه در من شکل گرفت؛ کمدی که در آن کتابهای کودکانه چیده و روی درب آن تصویری کودکانه کشیده بودیم. آن روزها، برای کودکان دهه شصت، اختصاص یافتن سهمی مشخص در کتابخانههای عمومی یک رویا بود اما حالا آن رویا، در کتابخانههای عمومی یک واقعیت است؛ کتابخانهای کودکانه در دل کتابخانههای عمومی با رنگهای شاد، میز و صندلیهای کوچک کودکانه و دیوارهای خوش نقش و نگار.
اواخر دهه هشتاد بود که فصلی نو در کتابخانههای عمومی آغاز شد؛ کتابخانههای عمومی با قفسههای یک شکل و خنثی که عموما در سیطره بزرگسالان بود، به روی کودکان لبخند زد و سهمی از کتابخانه هم از نظر محتوایی و هم بصری به کودکان اختصاص یافت.
حالا ده سال از آن روزها میگذرد، کودکان یک ساله آن وقت، همچون فائزه، یازده ساله شدند و حضور کودکان در کتابخانههای عمومی حتی از بزرگسالان هم چشمگیرتر شده و کتابخانههای عمومی شهرستان سوادکوه نمونهای بر این مدعاست.
سیده زهرا نه سال دارد و همراه پدرش برای عضویت در کتابخانه عمومی آمده است و پدرش میگوید: عاشق کتاب خواندن است و حالا این همه کتاب که میتواند از همه آنها استفاده کند. چهره زهرا سرشار از شادی است و ذوق و شوق کودکانهاش را نمیتواند پنهان کند، بیشتر از همه از داستانهای شاهنامه خوشش میآید و پدرش دلیل این علاقمندی را تاثیر دخترعمویش که نقالی میکند، میداند
سکوت کتابخانه با صداهای کودکانه حسنا و یسنا میشکند، ۶ سال دارند و مادرشان آمده تا آنها را عضو کتابخانه کند؛ همین که محوطه شاد و رنگارنگ بخش کودکان را میبینند، سریع به سمت قفسهها میدوند و کتابی را از قفسه بیرون میکشند و عکسهایش را میبینند. مادرشان میگوید: عاشق کتاب هستند، هر شب برایشان تا چند کتاب نخوانم نمیخوابند، از هر کسی که میشناختم کتاب کودکان امانت گرفتم و خواندم، خودمان هم برایشان کتاب خریدیم و همه کتابهای خودشان و اقوام و آشناها را خواندهاند و اکنون آمدیم تا از کتابهای اینجا استفاده کنیم و حالا حالاها نگران تمام شدن کتابها نیستم.
در میان حرفهایمان یکی از دوقلوها به مادرش میگوید که یکی از کتابها پاره است و مادرش میگوید: از خردسالی به آنها یاد دادهام که پاره کردن کتاب کار خوبی نیست و به پاره و خطخطی کردن کتابها حساس شدهاند.
این فقط دوقلوها نیستند که جذب محوطه کودکانه کتابخانه و کتابها شدند؛ کودکان کلاس دومی را برای بازدید به کتابخانه آوردهاند، بیتفاوت نسبت به دیگر بخشهای کتابخانه، مستقیم به سمت بخش کودکان میآیند چرا که اینجا قفسه کتابخانه، صندلیهای مطالعه و کتابها، فضا و همه چیز برای آنها مهیا شده و آنها نیز به اینجا احساس تعلق میکنند و محو کتابها میشوند.
میز کوچکی را در بخش ورودی کتابخانه عمومی به مناسبت هفته کتابخوانی برای فروش کتاب کودکان گذاشتهاند و کودکان کلاس دومی، میز را دوره کردهاند. قیمت پشت کتابها را میخوانند و پولشان را میشمارند. اکثر بچهها کتابهای چند صفحهای و خوش نقش و نگار مناسب سنشان بر میدارند.
اما در این میان آرشا، کتاب داستانهای کهن ایرانی که صفحات بیشتری دارد را انتخاب میکند و معلمش میگوید: برای آرشا مناسب است چون او یکی از کتابخوانهای خوب مدرسه ما و دایره واژگانش بسیار گسترده است و خواندن این کتاب برای او کاری ندارد.
معلم آرشا حرفهایش را اینگونه ادامه میدهد: ما در مدرسه به بچهها گفتهایم که کتابهایشان را به یکدیگر امانت دهند تا همه بتوانند از کتاب هم استفاده کنند، بهشرط آنکه شرایط امانتداری را رعایت کنند و کتاب را صحیح و سالم به صاحبش باز گردانند.
فائزه یکی از کودکان باسابقه عضو کتابخانه عمومی شهر زیرآب است. اکنون یازده سال دارد و از یک سالگی عضو کتابخانه بوده، شوق خواندن را مادرش در او ایجاد کرده است و میگوید: وقتی تازه به دنیا آمده بود، در هر مناسبتی برایش قصه میگفتم، مثلا اگر ولادت حضرت زهرا (س) بود، قصه ولادت او را به زبان قصه برایش تعریف میکردم، این کار برای اطرافیان عجیب بود اما نتیجه آن داستان گفتنها، شوق فائزه به کتابخوانی است تا جایی که هر شب قبل خواب، یک ساعت و حتی بیشتر کتاب غیردرسی میخواند.
مادرش با خنده میگوید: حالا یک شب من برای او کتاب میخوانم و یک شب او و عادت کتابخوانی باهم را از دست ندادهایم. این کار هم ما را بههم نزدیک نگه میدارد و هم چیزهای جدید را با هم یاد میگیریم و اوقات خوشی را میگذرانیم.
فائزه درباره کتابخوانیاش میگوید: وقتی کوچک بودم و مدرسه نمیرفتم، هر کتابی که از تصویر و رنگش خوشم میآمد را انتخاب میکردم اما حالا یا پشت کتاب یا چند صفحه از آن را میخوانم و اگر خوشم آمد، امانت میگیرم. بیشتر کتابهای بخش کودکان کتابخانه را خواندهام و حالا کتابهای بخش نوجوان را میخوانم.
آرام و شمرده حرف میزند و وقتی میپرسم که فکر میکنی کتاب خواندن چه فایدههایی برایت داشته است، میگوید: از کلاس دوم موقع جملهسازی، هیچ مشکلی با ساخت جملات نداشتم حالا هم که ششم هستم، کلماتی که برای همسالانم تلفظ یا معنایش سخت است برای من راحت است چراکه من آنها را پیشتر در کتابها خواندم و با کاربردش آشنا هستم.
فائزه به خاطر همین کتابخوانی سفیر کتاب در شهر زیرآب است و در رابطه با کار سفیر کتاب میگوید: همسالانم را به کتاب خواندن تشویق میکنم. گاهی هم کتابی را انتخاب و در مراسمهای مدرسه با پاپتهای عروسکی اجرا میکنم و در کارهای فرهنگی کتابخانه فعالیت دارم.
شهرزاد نصراللهزاده، رئیس اداره کتابخانههای عمومی شهرستان سوادکوه، در گفتگو با خبرنگار مهر، با بیان اینکه بخش کودک در کتابخانههای عمومی از سال ۸۹ تأسیس شد، گفت: تا پیش از این هم در بخش کودکان فعالیت داشت اما در کنار مخزن اصلی کتابها بوده است و تاسیس آن بهعنوان بخش مستقل فصل نوینی در خدماتدهی به کودکان و نوجوانان بود و در حال حاضر از ۶۶هزار و ۲۳۵ نسخه کتاب شهرستان، تعداد ۶هزار و ۶۲۶ نسخه کتاب کودکان است.
وی با بیان اینکه مخاطب کتابخانههای عمومی همه اقشار جامعه هستند، خاطرنشان کرد: اما بهدلیل اهمیت دوران کودکی در شکلگیری عادتهای خوب، در کتابخانه به کودکان و نوجوانان و همچنین مادران بهعنوان پرورشدهنده نسل جدید، توجه ویژهای میشود.
این مسئول با بیان اینکه با تاسیس بخش کودکان، کتابهای مخصوص این گروه سنی بیشتر از قبل وارد کتابخانهها شده و فعالیتهای ویژه کودک در کتابخانهها برگزار میشود، افزود: همه اینها در کنار فضاسازی بصری موجب ایجاد جذابیت جدید در کتابخانههای عمومی برای کودکان شد و این امور، موجب استقبال بیشتر کودکان و نوجوان از کتابخانهها شد.
عضویت ۸۰۰ کودک در کتابخانه های سوادکوه
رئیس اداره کتابخانه های عمومی شهرستان سوادکوه با اعلام اینکه بیشتر مخاطب کتابخانههای عمومی شهرستان را کودکان و نوجوانان تشکیل میدهند، این امر را نتیجه فعالیت کتابخانه در بخش کودکان و نوجوان و تعامل خوب آموزشوپرورش شهرستان با این نهاد دانست و با اشاره به اینکه حدود ۳۶درصد از اعضای کتابخانه های عمومی شهرستان کودک و نوجوان هستند، افزود: از ۲هزارو ۲۱۶ عضو کتابخانه شهرستان تعداد ۸۰۰ نفر کودک و نوجوان هستند.
وی با بیان اینکه دنیای کتاب کودکان دنیای بزرگی است و هرچقدر تلاش کنیم، بچهها بیشتر ترغیب شده و تمایل به دریافت خدمات بیشتری دارند، در رابطه با نیاز کتابخانه گفت: میزان منابع مناسب است اما نیازمند منابع جدید و روزآمد هستیم و کتابهای مرجع کودکان و نوجوانان اگر بیشتر باشد، جذابیت هنوز هم بیشتر خواهد شد و در سه سال اخیر، بخش زیادی از منابع کتاب کودک و نوجوان از انتشارات و نویسندگان خوب تامین شدند و استقبال خوبی هم از این کتابها شد و امیدواریم این روند ادامه یابد.
نصراللهزاده بر اهمیت ورود خیران در عرصه تأمین منابع کتابخانهها تأکید کرد و گفت: در کنار دیگر نذرها، یکی از نذرهای خوب میتواند نذر فرهنگی باشد؛ مردم میتوانند نذر کنند تا کتابهای خوب را به کتابخانه اهدا کنند و خانوادهها هم میتوانند کتابهای کودکی که برای فرزندشان خریدند را پس گذر از آن گروه سنی خاص به کتابخانه اهدا کنند.
وی با بیان اینکه فضای کتابخانه عمومی زیرآب فضای محدودی است و ساختمان قدیمی و فرسودهای دارد، گفت: اما تلاش شد تا از فضا نهایت استفاده را ببریم و یکسری شادابسازی را در محیط ایجاد کنیم چراکه معتقدیم که مکان باید یکسری ویژگیهایی داشته باشد تا شوق بازگشت را در فرد ایجاد کند و ما با وجود محدودیتها، در حد توان تغییراتی را در بخش کودکان، مرجع و سالن مطالعه بانوان ایجاد کردیم.
این مسئول یکی از فعالیتهای کتابخانه را تور بازدید کودکان کلاس دومی برای آشنایی با کتابخانه در هفته کتاب عنوان کرد و گفت: دوم ابتدایی شروع خواندن رسمی کودکان است و کودکان در این بازدید، در صورت تمایل، به عضویت رایگان کتابخانه در میآیند اما ماندگاری علاقمندی این کودکان به کتاب وابسته به رفتار والدین و معلمان است.
به گزارش حرف شمال، کودکان جستجوگران خستگیناپذیر سرزمینهای ناشناخته دانش و آگاهی هستند، تنها کافی است تا کودکان را به باغ کلمات و کتابها رهنمون شد و لذت پرسه در این باغ جانفزا را به آنها چشاند. بهرسمیت شناختن کودکان بهعنوان یک قشر کتابخوان و توجه به خواستهها و نیازهایشان و رها نکردن آنها، سرآغازی برای افزایش میزان مطالعه و گسترش آگاهی در جامعهمان خواهد بود و در این میان، رنگپذیری کودکان از الگوها بیانگر اهمیت نقش والدین و معلمان در الگوسازی و نقش کتابخانهها و نهادهای مرتبط در بسترسازی است./خبرگزاری مهر – سمیه اسماعیل زاده