حرف شمال/ در تقویم مناسبتی و آیینی ما ایرانیان روز سیزده فروردین بعنوان ”روز طبیعت” نامگذاری شده و در قالب عبارت عامیانه به نام “سیزده بدر ” معروف است و در گذشته در باور اکثر مردم و حتی امروزه نیز عده ای “روز سیزده فروردین” را روزی نحسی دانسته و آیین خاصی را در این روز برای دوری و گریز از بدیمنی آن قائل بوده و آن را تحت عنوان سیزده بدر دانسته و بدین خاطر برای” به در کردن” آن اول صبح از منزل خود خارج و به دامن طبیعت رفته و حداقل باید از روی یک رودخانه یا جوی آب گذر عبور کرده تا سیزده آنان به در شود و حتی برای به در کردن نحسی آن هیچ کس در منزل خود نمی ماند.
امروزه نیز در تداوم این آیین کهن در این روز که به نام طبیعت نامیده شده است، اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران زمین برای تفریح به طبیعت؛ یعنی دامن کوه و جنگل و کنار رودخانه ها و چشمه سارها و یا حداقل پارکهای سرسبز می روند و در کنار خانواده خود به تناول غذا و شادی و نشاط می پردازند ولی متاسفانه در برخورد با طبیعت خدادادی رفتاری از سوی برخی از ما انسانها دیده می شود که گویا تمام دنیا با تمام مواهبش مختص ما و برای همین یک روز است و یا اینکه قرار است با پایان عمر کوتاه چند روزی ما نابود گردد، غافل از این که این طبیعت میراثی بس گرانبها برای همه نسل ها و برای حیات همه کائنات است و اینجاست که ضرورت انجام کار فرهنگی و اجتماعی در جهت مهربانی با طبیعت برای همگان آشکار می شود و حتی باید بعنوان یک الزام اجتماعی مدنظر همه باشد.
همه ما در برابر طبیعت خدادادی که نشان از قدرت لایزال الهی است، مسئول می باشیم چرا که حفظ طبیعت در حقیقت تنها از راه سازگاری و آشتی با آن میسر خواهد شد. اگر امروز شاهد طبیعت های بکر و زیبا با جاذبه های جذاب در روستا ها و دامن کوه و جنگل هستیم این خود نشان دهنده آشتی و صداقت آن طبیعت نشینان پاک طینت است که در حفظ آن طبیعت بسیار کوشا بوده اند و حتی یک زندگی یک روزه و تفریح پرزباله ما در کنار طبیعت، روح طبیعت نشین آنها را آزرده می سازد و گاها می بینیم و می شنویم که به خاطر تادیب ما انسانهای نابهنجار طبیعت کُش با اقداماتی با مضمون دوستی با طبیعت و بهانه های دیگر به جمع آوری زباله های بازمانده و رها شده در طبیعت و در روستا ها می پردازند.
یعنی وقتی یک روستازاده عزیز و طبیعت نشین کیسه زباله برایمان تهیه می کند و یا یک روز به صورت نمادین به پاک سازی محیط اطرافش می پردازد به معنی این است که “طبیعت مهربان است و پس ما هم با طبیعت مهربان باشیم “و اینکه به ما گوشزد می کند که ما آب را گل نکردیم و شما هم که یک روز برای بهره مندی از این موهبت الهی به این دیار آمده اید ” آب را گل نکنید” و این درس بزرگی در حفظ و نگهداری خوب و مطلوب از محیط زیست است.
بطور کلی در دنیای ما انسانها مرسوم است که به مناسبت پاسداشت و گرامیداشت هر روزی که با نام یا موضوعی نامگذاری می شود، حداقل به رسم یادبود با اجرای برنامه های نمادین با اهدای هدایا از آن تجلیل می شود و روزشان را گرامی میداریم. اما در روز طبیعت که همه به دامان طبیعت پناه می بریم تا از زیبایی های آن بهره ببریم ولی خیلی از ما انسانها در کنار ارضای حس لذتجویی خود در روز طبیعت، بلایی به سر طبیعت می آوریم تا جایی که بنده به جرات می توانم بگویم” روز طبیعت روزی است بر علیه طبیعت” و این نشاندهنده بی مهری ما انسانها با طبیعت است.
روزی که همه باید روز طبیعت را گرامی بداریم و هرکس به سهم خود در حفظ آبادانی و شادابی آن کوشا باشیم.ولی متاسفانه در همان اولین گام با حرکت خیل عظیم خودروها و ترافیک های سنگین خودروها و آلودگی محیط زیست شروع می شود و با روشن نمودن آتش در زیر درختان و بوته ها، رهاسازی زباله های غیرقابل بازیافت از قبیل ظروف یکبار مصرف و پلاستیکی در طبیعت که حتی زمان تجزیه شدن آنها چندین سال و چند دهها سال زمان می برد و تازه چه اثرات مخربی هم برای طبیعت دارد و محل تفریح امسال خود را در دل طبیعت به مکانی تبدیل می کنیم که در سال آینده خودمان نیز رغبتی برای بازگشت مجدد به همان مکان را نداریم.
اما اگر در رفتار گذشتگان خود مروری داشته باشیم، برایمان واضح و روشن است که خیلی عقلانی تر با این موضوع برخورد می کردند، دوستدار واقعی طبیعت بودند تا اینکه این طبیعت با تمام زیبایی هایش به ما رسیده است و تنها چیزی که در طبیعت رها می کردند سبزه هایی بود که در جوی آب رها می کردند و این سرسبزی بهترین هدیه آنان به طبیعت بود و پیامش هم این بود که ” ای طبیعت زیبا، سرسبزی بزرگترین افتخار توست من هم در سرسبزماندن تو را یاری خواهم کرد” و این هدیه ای بزرگ برای طبیعت بود و هیچ مشکلی هم در چرخه اکوسیستم ایجاد نمی کرد.
به هرحال؛ مهم ترین وظیفه هر انسان در روز طبیعت، مهربانی با طبیعت است و آموزش و ترویج این فرهنگ در بین فرزندان خود تا این میراث گرانبها به آیندگان ما نیز برسد و آنها نیز بتوانند در هوای پاک طبیعت نفس بکشند و یادمان باشد که این شعار نیست بلکه یک واقعیت است که؛ مرگ هر بوته سبز، مرگ ما انسانهاست پس نگذاریم که طبیعت بمیرد چون حیات می میرد!