حرف شمال/صفر لفوتی*: در تازه ترین خبرها در خصوص آمار خودکشی به عنوان یکی از مهم ترین آسیب های اجتماعی در مازندران از سوی مدیرکل پزشکی قانونی استان اعلام شده است که این آمار نسبت به سال گذشته ۳۱ درصد افزایش داشته است! و این در حالی است که بیشترین فوتی مربوط به متاهلین بود! مسئولان بهزیستی قبل تر هم گفته اند از هر یکصد نفر در ایران ۶ نفر موفق به خودکشی کامل می شوند و مابقی توسط مشاوران، منصرف می شوند و در سطح جهانی آمار خودکشی در ایران نسبت به دیگر کشورها کم است!
مسئولان بهزیستی در ایران مسئلهی ناامیدی و اختلالات روانی را مهمترین عوامل خودکشی افراد بر شمردهاند. آنها به درستی، مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را نیز از جمله دلایل گرایش افراد به خودکشی اعلام کردهاند.
نگارنده از جمله افراد بدبینی هستم که به دادهها و آمارهای حکومتها چندان اعتمادی ندارند! چون نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورها، حکما به موضوع علوم انسانی با دیدهی امنیتی برخورد میکنند! بنابراین، به ارقام اعلام شده مبنی بر کم بودن میزان خودکشی در ایران به نسبت سایر کشورها اعتقادی ندارم!
به لحاظ آماری تعداد ایرانیهایی که خودکشی موفق و غیرموفق داشته و دارند چندان شفاف نیست؛ در فضای آماردانهای اجتماعی هم پژوهشگران حوزه آسیب شناسی اجتماعی، نه تنها نمیتوانند آزادانه مشاهده و تحقیق و بررسی کنند، بلکه از سر اجبار تن به پروژههای سفارشی می دهند که اکثرا در فایلِ کارفرما بایگانی میشوند، و نه برای تصمیمسازی استفاده میشوند و نه برای کمک به کاهش آسیب!
خودکشی هر چند در وهله اول یک مشکل فردی به شمار میرود ولی از آنجایی که فرد در اجتماع زندگی میکند و تأثیرات متقابلی همواره بین آنها برقرار است، به عنوان یک معضل و آسیب اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرد. آمار خودکشی معمولا با سایر جرایم و آسیب ها ارتباط پیدا میکند، بطوری که در میان گروه های مبتلا به اعتیاد، خودکشی بیشتر دیده میشود. همچنین در آسیب های مربوط به انحراف های جسمانی، بویژه در میان قربانیان این انحراف، خودکشی پدیده شایعی است. در میان بیماران روانی و افسردگی های شدید نیز اغلب خودکشی مسأله قابل توجهی است؛ و به همین دلایل میتوان گفت خودکشی پیوندهای زیادی با متغیرهای اجتماعی دارد!
ارائه راهکارهای مناسب در بررسی مشکلات گروه های در معرض خطر، مثل معتادین و خانوادههای آن، بیماران روانی و خانوادههای آنها، خانوادههای نابسامان و آموزش های فردی در مواجهه با تغییرات اساسی، روش هایی سودمند خواهد بود.
در این راستا توجه به گروه های سنی که در معرض خطر بیشتری هستند و خودکشی در میان آنها رواج بیشتری نسبت به سایر گروه های سنی دارد، مثل نوجوانان و جوانان اهمیت زیادی دارد.
البته در یک قرن اخیر، بحثهای نظری فراوانی در خصوص خودکشی صورت گرفته و مهمترین فرضیه در این مورد را "داوید امیل دورکیم" مطرح کرده است؛ براساس و با استفاده ی روشمند از نظریات "دورکیم" در بسیاری از کشورها مانند استرالیا، بریتانیا، آمریکا و فرانسه و ژاپن تحقیقات و دستاوردهای خوبی نصیب سیاستگزاران اجتماعی در راه مقابله با معضل خودکشی در جامعه شده است.
در کشور ما چطور؟! چه اندازه در مورد مکانیزمهای اجتماعی و اقتصادی مولّد، تابو شکنی شده است؟! برای کاستن از نرخ خودکشی، مسئولان کدام برنامه ملّی را برای کاستن از کششهای درونی خود مخرب در افراد جامعه دنبال کردهاند؟!
کدهای رفتاری و شواهد در جامعه ایران تا حد زیادی نشان از آن دارد که علت خودکشی افراد در جامعه، ناشی از نظارت شدید اجتماعی و سیاسی، تحدید فرهنگی و آموزشی و محدودیتهای بیرونی در سطوح خانواده، محیط کار، و رهیافتِ معیشت و اقتصاد است! یعنی همان خودکشیِ تقدیرگرایانه که در اثر ارزشمند "دورکیم" در موردش بحث شده است.
وقتی انبوهی از محدودیت و فشار بر جامعه و اعضای آن تحمیل میشود، مردم احساس خفقان و بیقراری میکنند. آنان به این باور میرسند که اوضاع بهتر نمیشود و دائم وخیمتر خواهد شد؛ در اثر مجموعهای از همین باورها است که اشخاص یک باهمستان به سوی حذفِ فیزیکی خود پیش میروند!
حکومت در پیشگیری از خودکشی شهروندان نقش محوری دارد، زیرا بررسیهای جامعه شناختی در مدلهای موفق نشان داده که به جای تکیه بر تجربیات و واکاوی ذهن و ضمیر افراد، پرداختن به واقعیتهای اجتماعی و معضلات ریشهای کارسازتر خواهد بود. روان فرد و پیرامون فرد باید با هم مورد بررسی و اصلاح قرار بگیرند. این مهم تنها با اراده و خواست حاکمیت، جامهی عمل خواهد پوشید؛ از طرفی مردم اصلیترین مصرف کننده محصولات ایدئولوژیک، و اغلب تک نسخهای حکومتهای بسته هستند!
افراد یک جامعه تا زمانی که فشار و انواع کمبود و نارسایی را احساس کنند، میل به خودکشی در لایههایی از ذهن آنها وجود دارد؛ چرا که در صورت ناامیدی، انکار نفس به عنوان یکی از روشهای رهایی قلمداد میشود.
بر همه مسئولان واجب است تا با همکاری متخصصین، مشاوران، کارشناسان مجرب، برنامه ای جامع و کامل در سطح ملّی برای کاستن از کشش های درونی افراد به خودکشی را آماده و به جای اختصاص میلیاردها بودجه برای برخی موسسات و مراکزِ بی خاصیت! که تاکنون هیچ گزارش عملکرد مفیدی که در جذب جوانان و کاهش استرس و نگرانی و ناامیدی آنها موثر بوده باشند ارائه نداده اند! بودجه ای کلان برای تهیه، نگارش، تدوین و اجرای برنامه ای ملی، پیش بینی و تخصیص دهند؛ اگر خارج از شعارها ، واقعا دِلِشان برای جوان ایرانی و حفظ بنیان خانواده ایرانی می سوزد و نگران آنها هستند!
به امید روزهای روشن و شاد برای فردای ایران بزرگ و متمدن!!/*سردبیر