حرف شمال: علی عادلی فرد؛ چهره شناخته شده اهالی فرهنگ و هنر و رسانه و سیاست می باشد؛ وی از جمله معلمان خوشنامی است که سعی کرده آموزش و پرورش را در کنار هم داشته باشد و شاگردانی تحویل جامعه داده است که نه تنها از بُعد دانش حرفی برای گفتن دارند؛ بلکه همه آداب انسانی و منشور اخلاقی آدمیت را به خوبی انجام می دهند؛ یادداشت پیش روی به قلم استاد علی عادلی فرد به بهانه نزدیکی روز معلم می باشد که مطالعه آن را به همه اقشار جامعه پیشنهاد می کنیم:
روز یا هفته معلم نزديك است. هرساله در دوازدهم اردیبهشت و به بهانه روز معلم، با برگزاری محفل و مراسمی، از فرهنگیان یادی می شود.
یادکردی که دیری نمی پاید تا وعده و وعیدهای رنگارنگی که از سوی اهالی سیاست و برخی مسئولین بی مسئولیت!، در این روز و هفته به این قشر شریف پس از یک سال کاریِ پر مشقت داده میشود، به باد فراموشی سپرده شود!
یادشان می رود که آموزگاران سرزمينمان، همواره نردباني براي جامعه بودند. فراموش می کنند نردباني كه افراد جامعه از آن بالا ميروند، جواني معلم است و یادشان می رود حرمت نگه دارند و این نردبانی که از آن بالا رفته اند را نشکنند! و از خود نمی پرسند این کسی که جوانيش را به پای مردم جامعه ریخته، در قبالش....!؟
پزشكي كه از همین نردبان بالا رفت، چند ماه پيش براي جراحي يك ساعته ی آموزگاري، سه ميليون تومان رشوه گرفت!
تازه آن هم با وقاحت تمام گفته است که ابتدا به حسابم كارت به كارت كنيد تا بعد جراحي كنم!
معلم بابت يك ساعت تدريس خصوصي، پنجاه هزار تومان ميگيرد تا دانش آموزي پزشك شود؛ آنوقت همان پزشك، ميليونها تومان ميگيرد تا معلم را جراحي كند. چه طنز تلخ و مسخره ای!
اينها را بگذاريم و بگذریم.
روز معلم چه فريبنده برگزار ميشود!
شورای شهر و فرمانداری و ساير نهادها پول جمع ميكنند تا ناهاري به معلم بدهند، تا معلم نگويد اهل سياست برايمان كاری نكرده است !
شام یا نهاری تا در اختتاميه اش، اهل سياستی تريبون بدست، سوار بر احساسات معلمان بگويد: معلمان چنین و چنانند، حقوق معلم كم است... و معلم هم بگويد: بله، احسنت! و گمان کند حكما اين اهل سياست، برای رفع تمام مشکلات از آسمان نازل شده است!
بيچاره معلم كه در روزش، ابزار دست اهل سياست ميشود.
امروز، احساسات معلم وسیله ای براي پيروزي نماينده اي است كه به مجلس ميرود و هرازگاهي كه تريبون بدست می گیرد، خود را ناجی و مدافع حقوق معلم جا ميزند... تا به وقت لازم! آنرا كليپي كند که "به به" و "چه چه" معلمان را برانگیزد و بشنوند!
میشود راهی باز کرد که هم شان و منزلت معلم حفظ شود و هم اعتمادِ بخش عظیمی از جامعه فرهنگیان، نسبت به دولت فراهم آید.
میشود آنچه در قانون اساسی با عنوان آموزش رایگان آمده است را دست برده و تغییر داد.
میشود در فرایند خصوصی سازی، تصدی امور آموزش و پرورش را به معلمان واگذار کرد.
میشود مشکل مسکن فرهنگیان دردمند از اجاره نشینی را با واگذاری زمین های بلا استفاده ی آموزش و پرورش حل نمود.
میشود نشر و انتشار کتب کمک آموزشی را به شرکت هایی داد که معلمان با مشارکت می سازند تا هم متون معتبر و کارشناسی شده به دانش اموزان ارائه شود و هم معلمان دلسوز، بی مزد و مواجب برای این مراکز اموزشی، خود را ارزان نفروشند.
براستی چرا نمایندگان به گاه انتخابات به سراغ معلمان می روند!؟هنوز مطمئن ترین اقشار جامعه، معلمان هستند؛ حال که از نردبان اعتماد آنها بالا رفتید فقط قانون را در باره آنها اجرا کنید؛ نه اینکه با نطق های دلخوشکنک، ریا کارانه و مردم فریبانه با این قشر فرهیخته رفتاری ابزاری داشته باشید.
معلمان، نیّات و تفاوت گفتار و کردار شما را به خوبی تشخیص می دهند و خوب است شما هم بدانید که: "دو صد گفته چون نیم کردار نیست" مهرافزون