صفحه نخست | "شهروندی یاشهرنشینی؟"

"شهروندی یاشهرنشینی؟"

حرف شمال_ ميثم متاجي: انسان هیچگاه تنهایی را  آرمان خود نمی داند و گرایش به یک زیست اجتماعی همیشه در طول تاریخ مدنظرش بوده است. زیستی جمعی که بسیاری از احتیاجات انسان  چه مادی و چه معنوی را برآورده میکند. گذشت زمان شکل اجتماعات انسانی را دچار دگرگونی کرده است. اگر زمانی در یک فرآیند کوچ و در قالب قبیله های مهاجر بوده  بعدها به تشکیل روستاها منجر میشود.
و در نهایت  انسان عصر جدید شهر را تجربه کرده است. شهر در فرهنگ عمید چنین معنا شده است: « آبادی بزرگ که دارای خیابان هاو کوچه ها و خانه ها و دکانها و نفوس بسیار باشد.» به همین منوال هر کدام از فرهنگ لغات زبان فارسی تعریفی از کلمه ی شهر ارائه دادند اما به طور کلی شهر حایز دو ویژگی ست: نخست وجه بیرونی یا امور طبیعی شهر که ناظر به ساختمان ها و خیابان ها وکوچه ها و... است. به تعبیری روساخت شهر اِلمان هایی هستند که قابل رویت اند و همین اِلمان ها فضای شهر را از فضای روستا متمایز می کنند. دوم وجه درونی یا امور انسانی که ناظر به فرهنگ و الگوهای زندگی و ... است و به تعبیری زیر ساخت شهر محسوب می شوند.
اما آنچه در این متن مد نظر است بررسی تفاوت دو مقوله شهروندی و شهر نشینی ست. اساسا افراد حاضر در محیط شهری جزء کدام دسته اند؟ 
شهروند به فردی در جامعه اطلاق می شود که از حقوق اجتماعی ،سیاسی و مدنی برخوردار است ، شهروندان به جهت انسان بودن از حقوق اولیه ای که برای انسان ها تعیین شده نیز بهره مند بوده و جدای از حقوق اولیه که بخشی از مقوله حقوق بشر است حقوقی نیز به واسطه زندگی در شهر برای آنها ایجاد می شود. شهروندی رابطه ای نزدیک و ناگسستنی با حقوق دارد. شهروند به حقوق خود و حقوق اجتماع آگاه است و با شناخت کافی از قانون ، میزان حقوق خود را می داند. شهروند با آگاهی هایی که در اختیار دارد می داند که در چه زمانی از حقوق خود دفاع کند و دفاع از حقوق خود را دفاع از حقوق اجتماع می داند.
 حقوق شهروندی همانطور که اشاره شد در قدم نخست همان حقوق انسانی هستند و در قدم های بعدی حقوق اجتماعی، حقوق سیاسی و حقوق مدنی نیز برای تعیین شهروندی نیاز است. 
حقوق اجتماعی مانند بهره مندی از یک استاندارد  رفاه اقتصادی و امنیت که شامل مزایای بهداشتی ودرمانی، تأمین اجتماعی در صورت بیکاری، تعیین حداقل سطح دستمزد و...
حقوق سیاسی: بویژه حق شرکت در انتخابات و انتخاب شدن، انتخاب کردن و... حقوق مدنی که به حقوق فردی در قانون اطلاق می‌شوند. شامل آزادی افراد برای زندگی در هر جایی که انتخاب می‌کنند ، حق مالکیت، حق دادرسی یکسان در برابرقانون و...  شهروندان اجزایی هستند که در یک کل جا نمایی شده و مناسبات حقوقی و اجتماعی شان در ارتباط با اجزا دیگر تعریف می شود. 
اما شهرنشین به کسی گفته می شود که آگاهی ازحقوق خود و دیگران ندارد، از نگاه شهرنشین وجه فیزیکی شهر بیش از همه چیز اهمیت دارد. شهرنشین خود را جزیی از کل نمی بیند بلکه اغلب در تمامی امور خود را مرکز می پندارد . شهرنشین عموما نسبت به شهر علاقه و تعصب شهروند را ندارد. زمانی افراد یک جامعه شهروند محسوب می شوند که از مدنیت برخوردار باشند. البته درباره عدم تحقق مدنیت می توان دو نکته را مد نظر قرار داد. ابتدا اینکه زمینه های لازم برای مدنیت افراد فراهم نشده باشد و دوم آنکه شخص با وجود تحقق مدنیت اراده به رفتار مدنی نمی کند. 
افرادی که فارغ  از مدنیت هستند به هر دلیل شهروند محسوب نمی شوند . آنان از حقوق اجتماعی ، سیاسی و مدنی خود آگاه نبوده و در نهایت نقشی را برای خود در مناسبات اجتماعی قایل نیستند.
با نظر به چند سطر بالا چنین افرادی شهرنشین محسوب میشوند، افرادی که در جامعه تنها حضور فیزیکی دارند و در نقطه ای از شهر زندگی میکنند. اما شهروند نه تنها به شکل فیزیکی در شهر حاضر است  بلکه حضوری اجتماعی نیز دارد.
*میثم متاجی /کارشناس حقوق،فعال فرهنگی و اجتماعی
 

"شهروندی یاشهرنشینی؟"

 


30-02-1395, 11:38
بازگشت