Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /home/harfeshomal/public_html/engine/classes/jdatetime.class.php on line 445 Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /home/harfeshomal/public_html/engine/classes/templates.class.php on line 211 Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /home/harfeshomal/public_html/engine/modules/sitelogin.php on line 103 نسخه قابل چاپ > بالانشینی و ترس از ارتفاع!?

harfeshomal News Agency
حرف شمال

اخبار ویژه / خبر تاپ اصلی / سیاسی
نسخه چاپی
کد خبر : 1244
5-02-1403, 10:25
نگاهی به صد روز استانداری حسینی پور، در پیوست با دیدارش با اهالی رسانه؛
بالانشینی و ترس از ارتفاع!?

در واقع احوال آقای استاندار احوال کسی است که در صدر نشسته و از زندگی روزمره بی‌خبر است، اما علی رغم این بالانشینی از ارتفاع هراس دارد و البته جهان پیرامون خودش را به‌درستی نمی‌شناسد. امیدواریم این روند تغییر کند و ایشان از تمامی ظرفیت‌های موجود بهره بگیرند و به جای اینکه جوالدوز به دست گرفته و به هرکسی نیشتری بزنند، اول طاقت خودشان را با یک سوزن امتحان کنند.

حرف شمال| عالین نجاتی: کمتر از ده روز دیگر، استانداری «محمودحسینی‌پور نوری» در مازندران به 120روز می‌رسد. مردی که بر اساس شعارهای دولت جدید انتظار می‌رفت در این مدت همچون طوفان ۱۲۰روزه‌ی سیستان؛ با گُرزی آهنین، عزمی راسخ و سرعتی بالا؛ مشکلات را یکی پس از دیگری از پیش رو بردارد و به سنگرساز و جلودار حوزه عدالت بدل شود حالا همانند نسیمی آرام است که به‌زحمت نهالی نوجوان را تکان می‌دهد.
در این مدت؛ "نرخ مشارکت اقتصادی صنایع کوچک و متوسط" کاهش یافته، "افزایش قیمت‌ها به‌خصوص در حوزه‌ی" خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها" از افسارگسیخته‌گی گذشته و به مرحله انفجار رسیده است. در همین مدت که آقای حسینی‌پور سکان را از «حسین‌زادگان» تحویل گرفته، نرخ اجاره‌بها در مازندران (به ویژه در مناطق شهری) نسبت به مدت مشابه سال گذشته، به‌طور متوسط 14درصد افزایش یافته است.
کنترل قیمت محصولات بومی مازندران همچون برنج، مرکبات، کیوی، سبزیجات و گل‌وگیاه که نیازمند همکاریِ برنامه‌ریزی شده‌ی چندین نهاد دولتی است، از دست نهادهای برنامه‌ریز و نظارتی خارج شده و دریغ از یک پیشنهاد یا تَشر از طرف استانداری مازندران. اگرچه نرخ اثرگذاری «معضلات اجتماعی» نظیر اعتیاد، طلاق، سرقت و نظایر آنها نیازمند دسترسی آزاد به اطلاعات است ـ که متاسفانه رسانه‌ها از آن محروم هستند ـ اما بررسی‌های میدانی و البته برخی از آمارهای بهزیستی مازندران و همچنین میزان ماموریت‌های پلیس به روشنی از افزایش این آسیب‌ها در همین 4ماه گذشته حکایت دارد. حکایتی تلخ که استانداری مازندران کاملا بی‌تفاوت از کنار آنها گذشته است.
 
تصور افواه این بود که مدیریت ارشد استان با برنامه، راهکارهای عملی، تیمی قدرتمند و شناخت دقیق از مازندران، به زادگاه‌اش بازگشته تا مهمترین مسئولیت دولتی در یکی از ثروتمندترین مناطق کشور را به عهده بگیرد، اما نتیجه چندان رضایت‌بخش نیست و با پیش‌بینی‌ها فاصله دارد.
چنانکه با گذشت بیش از سه ماه؛ حتی تیم معاونین استاندار یا ترکیب ستادی هم تکمیل نشده و حرف و حدیث‌ها درباره‌ی انتصابات در میان موافقان و منتقدان دولت بسیار بالاست. حتی همراهان دولت رییسی نیز از این‌همه دست‌دست‌کردن ناراضی هستند، اما نمی‌خواهند به این حقیقت اعتراف کنند که شعارهای دولت با آنچه در واقعیت در مازندران پیش آمده تطابق بسیار اندکی دارد.
تغییر مدیران فی‌النفسه اقدام خاصی نیست. آنهم در زمانه‌ای که فرصت‌ها به‌سرعت از دست می‌روند. این حق استاندار است که در چینش ترکیب مدیران استانی نقشی جدی داشته باشد. ممکن است وی تصمیم بگیرد تعدادی از مدیران دولت گذشته را نگه دارد، از دم تیغ راندن همگان، حُسن نیست، بلکه افتادن از آن طرف بام است. آنچه اهمیت دارد خروج از بلاتکلیفی است.
«حسینی‌پور» البته چندان بیکار هم نبوده و در این مدت پیگیر دستور رییس‌جمهور مبنی بر آزادسازی ساحل بوده است. اتفاقی مبارک که بخش اعظم آن در مازندران، در دولت قبل به نتیجه رسید و استاندار جدید، تتمه‌ی کار را به سرانجام رساند. تعیین ماموران ویژه در برخی از امور چالش‌برانگیز نظیر «تغییر کاربری و دست اندازی به منابع طبیعی» و «برقراری خط پروازی بین شرق و غرب مازندران از طریق استقرار تاکسی هوایی در استان» که نخستین نمونه‌ی فعال در کشور است، یا استقرار چند بالگرد برا اطفا حریق یا کاربری اورژانسی از دیگر دستاوردهای استاندار جدید در ۱۰۰ روز اول است.

دستاوردهایی قابل تقدیر اما نه‌چندان مؤثر در زندگی روزمره‌ی مردم استان. بی‌شک اگر از مازندرانی‌ها بپرسید که بین کنترل قیمت‌ها، تعیین تکلیف بسیاری از شهرداری‌ها و ایجاد تاکسی هوایی کدامیک را ضروری‌تر می‌دانند، اکثر پاسخ‌ها بر گزینه‌های اول و دوم متمرکز خواهد بود.
به نظر می رسد عدم شناخت کافی «حسینی‌پور» و تیم اش از مازندران موجب شده که آنها دچار نوعی انحراف از اولویت‌سنجی‌ها شده باشند.

مقایسه صد روز نخست استانداری آقای «حسینی‌پور» که نخستین استاندار مازندران در دولت ابراهیم رییسی است با «داوود کشاورزیان»؛ اولین استاندار مازندران در دولت خاتمی، «ابوطالب شفقت»؛ اولین استاندار مازندران در دولت احمدی‌نژاد و «ربیع فلاح جلودار»؛ اولین استاندار مازندران در دولت روحانی، حقایق بیشتری را درباره میزان موفقیت استاندار جدید روشن می‌کند. عبارت به‌زودی و در اواسط فرودین ماه سال آینده گزارشی مفصل و متکی بر آمار در این حوزه منتشر خواهد نمود که مطالعه‌ی آن برای افکارعمومی حائز نکات جالبی خواهد بود.
اما فی‌الحال ذکر چندین قیاس، خالی از لطف نیست؛ تمامی استانداران دولت‌های قبل که نام‌شان ذکر شد در 100روز نخست خود، بیشترین میزان محبوبیت و اعتماد عمومی را داشته‌‌اند، موضوعی که در مورد آقای «حسینی‌پور» صدق نمی‌کند و اساسا بسیاری از مردم استان، آن‌هم در زمانه‌ی شبکه های اجتماعی اصلا نمی‌دانند استاندار مازندران کیست!
تمامی استانداران اول در دولت‌های جدیدِ قبلی؛ در 100روز نخست، تا حد زیادی تکلیف بدنه‌ی مدیریتی استانداری مازندران و همچنین نهادهای مهم اقتصادی و سیاسی استان را روشن کرده بودند، اتفاقی که هنوز در مازندران رُخ نداده است. کشاورزیان، شفقت و ربیع‌فلاح در این مدت موفق به کنترل نسبی نرخ تورم و ایجاد آرامش در بازارهای خُرد استان به ویژه در مناطق شرقی و مرکزی شدند که البته بخش بزرگی از این موفقیت مرهون سیاست‌های دولت مرکزی و خوش‌بینی عمومی در ابتدای کار دولت‌هاست، اما آقای «حسینی‌پور» در کسب این موفقیت ناکام بودند.
اگر نتایج این بررسی تطبیقی کاملا منتشر شود تفاوت‌های فراوانی به‌چشم می‌آید، اما نباید فراموش کرد که «حسینی‌پور» از سوی دولتی منصوب شده که حاصل کمترین میزان مشارکت عمومی بوده است، بر لبه‌ی تیز مذاکره با قدرت‌های جهانی بر سر موضوع برجام گام برمی‌دارد و البته زیر شدیدترین فشارهای اقتصادی است. اگر منصفانه نگاه کنیم وضعیت آغازبه‌کار هیچ دولتی در 2دهه‌ی گذشته، به وخامت وضعیتی که «رییسی» تحویل گرفت نبوده و همین مسئله نیز موجب می شود در بررسی کارنامه استاندار مازندران ملاحظات بیشتری را درنظر بگیریم، زیرا بسیاری از ناکامی‌ها از سرچشمه، یعنی تهران رقم می خورد و به استان‌ها سرریز می‌شود.

من بیش از یکسال است که از روزنامه‌نگاری کناره گرفته‌‌ام، زیرا برایم مسجل شد در ایران کیفیت کار اساسا برای کسی مهم نیست، بلکه میزان نزدیکی به حلقه‌ی اصلی قدرت، برخورداری از فن پاچه‌خواری بعلاوه ظاهرسازی محض، میزان توجه به شما و بهرمندی‌تان از مواهب دولتی را روشن می‌کند، نه توانایی، کیفیت و اثرگذاری‌تان. بنابراین عمر گرانبها را با تحمل اضطرابی همیشگی هدر می‌کنید. کافی است کمی خواننده و دنبال‌کننده پیدا کنید و به سطح اثرگذاری برسید، آنوقت است که همه دست‌به‌دست هم می‌دهند تا کمرت را بشکنند.
اما اظهارات اخیر آقای استاندار در جمع مدیران خبرگزاری‌ها و انتقاد ایشان از ضعف و کیفیت پایین رسانه‌ در مازندران، موجب شد حداقل برای رد این ادعا، از طرف خودم، دوباره عبارت را زنده کنم. شاید آقای حسینی‌پور چشم‌ مبارک‌شان به رسانه‌ای درست و حسابی نیفتاده یا مشاوران ایشان شناخت درستی از فضای رسانه‌ای استان نداشته‌‌اند.
از این جهت اظهارات اخیر آقای استاندار بسیار برای «عبارت» پربرکت بود و موجب احیای دوباره ما شد که از این بابت بسیار متشکرم، اما از جهتی دیگر این اظهارات، بعلاوه صحبت‌های مؤخر ایشان در دیدار با مدیران مسئول روزنامه‌های استان مایه‌ی دلسردی است. اگرچه درددل‌های آقای حسینی‌پور را می‌فهمم، انتقاد استاندار به کیفیت رسانه‌های مازندران را با جان و دل تایید می‌کنم و آنچنان که پیشتر نیز نوشته‌‌ام از میان این سیاهی‌لشگر به زحمت می‌توان به تعداد انگشتان یک‌دست روزنامه‌نگار و رسانه پیدا کرد، اما این نقد را از طرف کسی می‌پذیرم که متخصص در امر رسانه باشد، حداقل یادگاری ماندگاری در این عرصه از خود بجای گذاشته باشد، یا چندین سال مشغول رصد کیفی رسانه‌های استان بوده باشد، نه از طرف آقای «حسینی‌پور» که هنوز نیامده و جاگیر نشده، دیواری کوتاه‌تر از رسانه‌ها پیدا نکرده‌‌اند.
 
از سوی دیگر این نقد وقتی بر مازندرانی‌ها وارد است که بتوان به جز تهران، حداقل 10 استان دیگر را نام برد که رسانه‌ها در آن اثرگذار باشند. در کجای این مملکت برای رسانه‌ها و روزنامه‌نگارانِ منتقد ارزشی قائل هستند که در مازندران باشند، در ایران روزنامه‌نگار باید به همان نتیجه‌ای برسد که مطلوب حاکمیت است، وگرنه دست‌اش با دشمن توی یک کاسه است!  وقتی دایره‌ی جستجوی رسانه‌ها را به نوک بینی‌شان محدود می‌کنند و هر لحظه احتمال دارد با انواع اتهامات از قبیل نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی گرفته تا شکایت‌های رنگ‌و وارنگ توقیف شده و مدیران‌شان بر عقوبت خویش زانو بزنند، نمی‌توان انتظار داشت«توکیو دیلی» و «نیورک‌تایمز» و «لوموند» در این مملکت چاپ و راهی دکه‌ها شود.
به همین جهت معتقدم انتقادات استاندار مازندران بر کیفیت و اثرگذاری رسانه‌ای استان اگرچه حقیقت دارد اما، اولا مخصوص مازندران نیست و ثانیاً همه‌ی‌حقیقت نیست. انگار نوعی «انحنای تأویلی» دارد، شبیه به نقاشی "جیغ" اثر  «ادوارد مونک».

نگاه سنتی آقای حسینی‌پور به رسانه آنجا بیشتر خود را نشان میدهد که وی عدم برخورداری از «لیدر» را در زمره‌ی ضعف‌های رسانه‌ای مازندران طبقه‌بندی می‌کنند و برای افزایش کیفیت و اثرگذاری، پیشنهاد «انتخاب لیدر» را می دهند. این اظهارات در قرن چهاردهم خورشیدی، در استانی نسبتا مدرن و پیشرو همچون مازندران که در جمع سه استان اول ایران از نظر تعداد رسانه است، آنهم از زبان شخص اول استان، باورنکردنی است. لازم است به آقای حسینی‌پور یادآور شوم که این نگاه تا پیش از پایان جنگ سرد آنهم در کشورهایی که در آستانه‌ی جنگ بودند تاحدی معنا داشت، اما امروز که جهان از لیدرگرایی محض به سمت "هم‌پوشانی توانایی‌ها" و "تفردِ نخبه‌گرا" رفته است. جهان اندیشه و انتقاد که برسازنده‌گان اصلی معرفت رسانه‌ای هستند لیدر و لیدرگرایی را برنمی‌تابد. رسانه ناظر، مخبر و منتقد است. خبرنگاری از دل تضاد روایتها جان می‌گیرد وگرنه چیزی بیشتر از روایت وضعیت آب‌وهوا نخواهد بود که لاجرم باید از مرجعی واحد تغدیه شود. این فرار از کدخداییِ مرجع واحد، همان پرهیز از لیدرپذیری است.
واضح و مبرهن است که برخی از حوزه‌ها نظیر مباحث امنیت ملی یا نظایر آن نیازمند انعکاس بی دخل و تصرف اخبار و دریافت آن از منبعی واحد، یا پذیرفتن لیدرگرایی دانای کل است. اما دیگر حوزه‌ها نه، اتفاقا آنجا محل تکثر عقاید است.
توصیه به جمع شدن رسانه‌ها زیر یک عَلم واحد و زبانی واحد نه تنها نادرست، بلکه خطرناک است و بی شک به آزادی رسانه ضرباتی هولناک وارد می‌کند و به نوعی دیکتاتوری معنایی و زبانی در این عرصه می‌انجامد.
امید این است که آقای استاندار زمینه و زمانه‌ی خود را بیشتر بشناسند و سخنی را بر زبان نیاورند که در برخی اذهان؛ برسازنده‌ی بازگشت به گذشته و یادآور نوعی تک‌صدایی باشد.
لیدر داشتن برای یک تیم فوتبال فوتبال نساجی مازندران و روی سکوها به‌دردبخور است اما در عرصه‌ی رسانه دقیقا برعکس خودش عمل می‌کند. البته به نظر می‌رسد مقصود حسینی‌پور از لیدر، بیشتر نوعی همگرایی و تلاش برای ترکِ «واگرایی» بوده است، اما ترکیب‌بندی مناسبی برای ادای محتوای مدنظرش برنگزیده است.

اگر بخواهیم سطر به سطر اظهارات حسینی‌پور را در دو دیدار اخیرش با رسانه‌ها بررسی کنیم، موارد فراوانی یافت خواهد شد که توصیه‌های آقای استاندار یا «اینهمان‌گویی» است یا موجب «سردرگمی» اهالی قلم. این مسئله مهمی است که استاندار کاملا آگاه باشد در چه دوران حساسی مسئولیت پذیرفته است. در حالیکه فاصله‌ی مردم از مسئولان در بیشترین میزان خود بعد از انقلاب اسلامی قرار دارد، شایسته است که نماینده‌ی عالی دولت به جای توقع امیدآفرینی از رسانه ها که اساسا وظیفه دیگری دارند، خودشان با اتخاذ تصمیمات راهگشا و مؤثر در میدان، از دریچه‌ی امیدواری با مردم سخن بگویند و این توقع را از نهادهای رنگارنگی که از بودجه دولتی فربه شده‌‌اند و رسالت‌شان فرهنگسازی و امیدآفرینی است داشته باشند.
توقع من این بود که ایشان در دیدار با رسانه‌ها ضمن نقد کیفیت آنها و قول مساعد برای نقش‌آفرینی بیشتر در جهت افزایش کیفی‌شان، از رسانه‌ها بخواهند که عدالت و فسادستیزی را در اولویت خود قرار دهند و نقش رسواکننده موثر و مقید را ایفا نمایند.
توصیه من به آقای حسینی‌پور این است که درکنار اقدامات خوبی که تابحال انجام شده، با قید فوریت ترکیب اقتصادی استان را از بلاتکلیفی خارج کند تا بتواند از آغاز فصل گردشگری پساکرونا، افزایش قیمت نفت به دلیل جنگ اوکراین، امیدهای ایجاد شده در وین و کسب منابع بر اساس بودجه سال ۱۴۰۱ نهایت استفاده را ببرد و البته خود را برای سناریوهای خطرناکی نظیر عدم توافق در برجام و افزایش تحریم‌های بین‌المللی آماده کند.

اتفاقی که تابحال نیافتاده و اگر سرعت و کیفیت عملکرد استانداری به همین شکل باشد، بعید است محقق شود.
فعلا بزرگترین آزمونِ آقای حسینی‌پور «رویداد بین المللی ساری 2022» است، که از چندین جهت دارای اهمیت ویژه است. نخست اینکه با پیوستن ایران به  «پیمان شانگهای» اهمیت استان‌های مرزی ایران در شمال دوچندان شده و هوش و فرصت‌طلبی مدیران این استان‌هاست، که چگونه درآمدهای بالقوه را بالفعل کنند. از طرفی دیگر این نخستین رویداد بین‌المللی مهم بعد از روی کار آمدن دولت جدید در ایران است و استاندار باید با استفاده از همین نکته، به جلب سرمایه و ایده و جلب توجه پاستور در راستای برگزاری هرچه بهتر این رویداد اقدام کند، موضوعی مهم که تابحال کوچکترین قدمی در راستای آن برداشته نشده و استانداری اصولا هیچ نقشه‌راهی برای این رویداد مهم ندارد.
در واقع احوال آقای استاندار احوال کسی است که بر صدر نشسته، اما علی رغم این بالانشینی از ارتفاع هراس دارد و البته جهان پیرامون خودش را به‌درستی نمی‌شناسد. امیدوارم این روند تغییر کند و ایشان از تمامی ظرفیت‌های موجود بهره بگیرند و به جای اینکه جوالدوز به دست گرفته و به هرکسی نیشتری بزنند، اول طاقت خودشان را با یک سوزن امتحان کنند. عبارت نیز فراتر از هرگونه نگاه حزبی و سیاسی، شرایط فعلی کشور را محلی برای نزاع و تخریب نمی داند و در همین راستا از هرگونه کمکی به دولت دریغ نخواهد کرد، اما همچنان تلاش می کند بر وظایف اصلی خود که بر پایه انتقاد و برقراری عدالت نسبی بنا شده است، باقی بماند.



بازگشت

©2015 harfeshomal.ir All Rights Reserved