حرف شمال: لطف الله آجدانی، مورخ و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران؛ طی نگارش یادداشتی که امروز ۱۴ مرداد ۹۶ در روزنامه ایران منتشر شد به آسیب شناسی حضور آفت افراطی گری و خشونت طلبی در لباس انقلاب گری پرداخت و وجود اعتدال را ضروری دانسته است؛ این یادداشت جامع و کامل را که یک نسخه از آن در اختیار حرف شمال قرار گرفته است را با هم می خوانیم
انقلاب مشروطیت ایران را به درستی یک تجربه ناتمام دانسته اند. تجربه ای با دستاوردهای مهم و ارزشمند از یکسو و ضعف ها و ناکامی های بسیار از سوی دیگر.
شاید بتوان گفت ریشه اصلی بسیاری از علل و عوامل ناکامی های انقلاب و نظام سیاسی مشروطبت را باید در حضور آفتی به نام افراطی گری و خشونت طلبی در لباس انقلابی گری و غیبت ضرورتی به نام اعتدال جست وجو کرد.
اینکه بسیاری از مورخان و پژوهشگران علوم سیاسی و جامعه شناختی، افراطی گری و خشونت طلبی را به جبهه مخالفان انقلاب و نظام سیاسی مشروطیت محدود کرده اند، تحلیل ساده اندیشانه و گمراه کننده ای است که از تبیین دقیق و کامل ماهیت و ابعاد گسترده و پیچیده پدیده افراطی گری در عصر مشروطیت ایران ناتوان است.
افراطی گری و پیامدهای ویرانگر آن در هر دو حوزه نظر و عمل، محدود به جبهه استبدادگران سیاسی و دینی و مرتجعین مخالف مشروطیت نبود؛ بلکه با درجات متفاوتی بخش قابل ملاحظه ای از گروهها و تشکل های سیاسی انقلابی و مشروطه طلب و بعضی از رهبران فکری و سیاسی انقلاب و نظام سیاسی مشروطیت را نیز در برگرفته بود.
در برابر آفت فراطی گری که هم در میان انقلابیون مشروطه خواه و هم مخالفان مشروطه پایگاه وجایگاهی داشت، اعتدال غایب بزرگ عصر مشروطیت در ایران بود. گرچه صدای اعتدال از حنجره افکار و قلم و رفتار سیاسی بعضی از نخبگان فکری و فعالان و رهبران سیاسی عصر مشروطه بیرون می آمد؛ اما این صدا که بر عقلانیت و خرد سیاسی تکیه داشت، در برابر حجم وهجمه صدای افراطی گرایان، مجال چندانی برای شنیده شدن نیافت.
در حوزه افراطی گری و خشونت طلبی های برآمده از آن که عامل مهمی در ایجاد تنگنا برای اعتدال و عقلانیت و آزادی اندیشه و اندیشه های آزاد و حفظ و احترام به حقوق فردی و اجتماعی قانونی و مدنی مردم از جمله مخالفان است، شاهد کژاندیشی و کژتابی های آلوده به افراطی گری در هر دو جبهه انقلاب و مخالفان آن هستیم. اگر طالبوف روشنفکر و مشروطه طلب به سبب انتشار کتب و آرای متفاوت و مخالف خود با دیدگاه متشرعین افراطی، از سوی آنان تکفیر شرعی شد، و یا شیخ فضل الله نوری با حربه شرعی به تکفیر مشروطه طلبان بر خاست؛ از سوی دیگر شیخ فضل الله و هم اندیشان او نیز با همان حربه شرعی از سوی بعضی از مراجع دینی مشروطه طلب و رهبران مشروطه خواه، مخالف امام زمان و «محارب» و « مفسد» تلقی و معرفی شدند.
تردیدی نیست بخشی از افراطی گری و خشونت طلبی های غیر قانونی یا فراقانونی بعضی از افراد و تشکلهای انقلابی عصر مشروطه در واقع واکنشی در مقابل افراطی گری و خشونت طلبی های مخالفان خواهان براندازی نظام مشروطیت بود؛ اما افراطی گری گروههایی از انقلابیون مشروطه خواه ، محدود به مخالفان انقلاب و نظام مشروطیت نبود. افراطی گری و خشونت طلبی جبهه افراطی گرا به نام حفظ انقلاب و نظام ، چهره خود را در اختلاف شدید با همکاران انقلابی معتدل ومنتقد و اقدامات سرکوبگرانه علیه آنان نیز نشان داد. پی آمد چنین سیاست و اقدامات افراطی، به تزلزل سیاسی و اجتماعی همان انقلاب و نظامی انجامید که انقلابیون افراطی داعیه حفظ و رهبری آن را داشتند.
خشونت طلبی گروهی از انقلابیون افراطی مشروطه طلب بر ضد انقلابیون معتدل و خردورز منتقد افراطی گری که گاه لباس تهدید و تهمت و دروغ و شایعه پراکنی بر خود می پوشبد وگاه چهره خود را در قالب فشارها و تظاهرات ودرگیری های غیرقانونی و فراقانونی بر ضد اصلاح طلبان و اعتدالیون با هدف واداشتن آنان به تسلیم و عقب نشینی در برابر افکار ومقاصد خود نشان می داد، یکی از مهم ترین علل و عوامل تزلزل و بی ثباتی سیاسی و ناکارآمدی نظام مشروطیت در بسیاری از حوزه ها و نیز سرخوردگی و نارضایتی تدریجی اما مستمر و رو به فزاینده بسیاری از مردم از انقلاب و نظام شد.
وجود مستندات و شواهد تاریخی فراوان، از این واقعیت خبر می دهد که انقلاب و نظام مشروطیت ایران به همان اندازه که از دشمنان خارجی خود آسیب و صدمه دیده است، در بسیاری از ناکامی های خود، قربانی بزرگترین دشمن داخلی خود به نام افراطی گری شد.
افراطی گری و پیامدهای ویرانگر آن برای ایران و ایرانیان عصر مشروطه و بازتولید آن در اشکال و ابعاد مختلف در مقاطع گوناکون تاریخ معاصر ایران پس از انقلاب مشروطیت تا کنون؛ چه در حوزه نظر و عمل، از جمله در نگاه و رفتار افراطی ما نسبت به سنت و تجدد، چگونگی نسبت تقابل یا تعامل میان اسلامیت و ایرانیت و غرب و نیز بسیاری دیگر از حوزه های سیاست، اجتماع و فرهنگ؛ از این واقعیت خبر می دهد که افراطی گری با هر نام و در هر لباسی؛ یکی از بزرگترین دشمنان ترقی و پیشرفت کشور و منافع ملی و به همان اندازه ، اعتدال و عقلانیت، حلقه مفقوده و غایب بزرگ در تاریخ ایران واز بزرگترین نیازها و ضرورت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور و جامعه ایران است.
تجربه انقلاب ونظام مشروطیت در ایران نشان داده است که سهم انقلابیون افراطی در تاریخ و جامعه ایران و کتاب انقلاب و نقش و پیامدهای ویرانگر و زیان بار سیاست و اقدامات افراطی گرایانه و خشونت طلبانه آنان چیزی نیست جز تباهی ایران و تزلزل همان انقلاب و نظامی که انقلابیون افراطی داعیه دلبستگی و حفظ آن را دارند.