حرف شمال : زن یکتا موجودی است که می تواند از دامن خود ، افرادی به اجتماع تحویل دهد که از برکاتشان یک جامعه ، بلکه جامعه ها به استقامت و ارزشهای والای انسانی کشیده شوند! علاوه بر این که قشرهای فعال را در دامن خودشان تربیت می کنند، خودشان یک قشر فعال در همه ابعاد هستند.زنان در عصر ما ثابت کردند که در مجاهده همدوش مردان ، بلکه مقدم برآنانند. سکینه دیوسالار؛ دانشجوی دکتری و فعال حوزه ی زنان در یادداشت پیش روی ضمن نقش و حضور کارآمد زنان در اجتماع و مدیریت شهری را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است:
نقل است از فیلسوفی که؛ مردان «قانون» وضع می کنند و زنان «اخلاق» به وجود می آورند.
این جمله در نگاه نخست شاید به تعارف و مراعات حال تعبیر شود، اما با تسری آن به جامعه و سازوکار مدیریت شهری، با مسایلی بنیادی و مهم روبرو می شویم. گویی به حضور زنان احتیاج است تا فضای اداره ی جامعه به سمت پاکیزگی و خلقیات نیکو حرکت کند.
زنان به عنوان نیمی از جامعه می توانند در توسعه ی شهری نقشی محوری داشته و دارای سهمی برابر مردان در بهرهمندی از منابع قدرت و ثروت باشند.
نگاهی به موقعیتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی عالی در سطوح مختلف، مانند مدیریت شرکتهای بزرگ خصوصی و عمومی، عضویت در شوراهای محلی و سمتهای عالی رتبهی دولتی؛ نشان از فزونی مردان نسبت به زنان دارد.
اگرچه در سالهای اخیر سهم زنان از آموزش و ورود آنها به بازارهای کار در بسیاری از شهرها و استانها فزونی یافته؛ اما این افزایش در کمیت، همپای افزایش کیفیت فعالیت زنانه در خصوص دست یابی آنان به مناصب مهم و مدیریتی نبوده است. این امر می تواند تضادهایی را در جامعه منجر گردد.
مدیریت شهری با دخالت زنان و انجام پروژه های حساب شده و حساس، می تواند در سطح کیفی زندگی زنان و خانواده در شهر تاثیر بسزایی داشته باشد.
طی پژوهشی در مورد احساس امنیت زنان در شهر، مشخص شد روشنایی کافی برای زیرگذرها و معابر عمومی، جانمایی درست جهت ایستگاه تاکسی ها، عبور از کنار خرابه ها و ساختمان های متروکه، تاریک بودن پارک ها در شب، طراحی مناسب پیاده روها و سنگ فرش ها و پل های عابر پیاده ی مناسب؛ بر احساس سلامت و امنیت زنان بسیار تاثیرگذار است.
به طور مثال در زمینه ی مدیریت حمل و نقل عمومی که وظیفه ی شهرداری است، می توان فاصله ی ایستگاه ها از همدیگر، روشنایی ایستگاه ها در شب، تنظیم زمان رسیدن تاکسی یا اتوبوس ها، کافی بودن تعداد خودروها و...را متناسب با وضع روانشناختی زنان طراحی کرد.
با افتتاح فرهنگ سرا، سالن های ورزشی، کلاس های متعدد فرهنگی و آموزشی در مناطق مختلف و دعوت زنان به شرکت در فعالیت های گوناگون، راه برای شرکت زنان در زندگی اجتماعی نوین؛ بدون اینکه از محیط خانوادگی زیاد دور شوند، باز می شود.
اطمینان به اسلامی و امن بودن این مراکز در جلب اعتماد خانواده ها نقش مهم و اساسی دارد. این در حالی است که آموزش تحصیلی زنان و کسب سواد در جامعه ی ایرانی از 35 درصد در سال 1355 به 80درصد در سال 1385 رسیده است که نشان از بستر مناسب برای فعالیت و مشارکت این قشر تاثیرگذار در جامعه دارد.
البته نگرش منفی نسبت به حضور زنان، ناشی از رسوم ریشه داری است که موجب شده مردان برتر از زنان تصور شوند و توانایی های زن در عرصه ی اجتماعی نادیده گرفته شود؛ در نتیجه مشاغل مدیریتی به مردان اختصاص یابد. نکته ی مهم دیگر این است که اگر مشارکت زنان تحصیل کرده در نیروی کار کشور اتفاق نیفتد، سرمایه گذاری های سنگین که دولت و خانواده ها برای دستیابی زنان به آموزش بالاتر انجام داده اند، بدون بازده باقی می ماند. این اتلاف سرمایه های اقتصادی و انسانی کشور، هم از منظر عدم مشارکت نیروی کار زنان - که هزینه ی زیادی را بر اقتصاد کشور تحمیل می کند- و هم از منظر بی بهره ماندن سرمایه گذاری های انجام شده در حوزه ی آموزش زنان؛ نامطلوب می باشد.
از این جهت است که می توان از نظام سهمیه بندی در سازمان مدیریت شهری بهره برد و زمینه ساز حضور بیشتر زنان در تمامی سطوح تصمیم گیری شد که از آنجمله به؛ نقش داشتن در تصمیمات محله ای و همسایگی، از جمله حضور زنان در شورایاری ها، انجمن های محلی، سازمان های مردم نهاد و مدیریت در بخش های مختلف شهرداری و سازمان ها، ارتباط شبکه ای بین زنان فعال در شهر، تعاملات بیشتر زنان با زنان مدیر، برگزاری جشنواره های بهترین تجربیات زنان، حمایت های مالی و اعطای امکانات به زنان سرپرست خانواده برای توسعه ی کسب و کار و ایجاد شغل های متناسب برای زنان، برگزاری دوره های آموزشی افزایش مهارت ها و استعدادهای مربوط به تصمیم گیری و مشارکت در امور محله ای، بازنگری در وظایف و خدمات امور بانوان شورا با رویکرد توانمندسازی بانوان و... می توان اشاره نمود. در چنین شهر و اجتماعی است که زنان می توانند با امنیت خاطر و امنیت روحی بیشتر و تاثیرگذاری مفیدتری؛ در جامعه به کار، خدمت و در یک کلام؛ به زندگی طبیعی خود بپردازند.
زنان امیدهای فردای جامعه؛ یعنی فرزندانمان را، در چنین بستری شکوفا و پویا خواهند نمود.